استاد پناهیان
دو راهبرد مهم برای رسیدن به نگاه درست و دقیق/ هوای نفس و حبالدنیا بصیرت را از انسان میگیرد
یک راهبرد مهم برای اینکه نگاه درست داشته باشیم این است که از خدا بخواهیم حقایق عالم را آنطور که هست به ما نشان بدهد و باطل را طوری به ما نشان بدهد که بفهمیم باطل است! راهبرد دیگر این است که از هوای نفس تبعیت نکنیم و با آن مخالفت کنیم. همینکه ذرهای به سمت هوای نفس بروی نگاه درست و حماسیات، خراب میشود.
بخشی از طرز نگاه ما به «تفکر و آیندهنگری ما» بستگی دارد
- اینکه نگاه انسان به دنیا، به پدیدههای عالم و به رفتارهای خوب و بد چگونه باشد، بخشی از این طرز نگاه ما دست خداوند است؛ البته-همانطور که در جلسات قبل بیان شد- بخشی از طرز نگاه ما به دنیا و پدیدههای آن، به قدرت تفکر ما و آیندهنگری ما بستگی دارد ولی ما تنها زندگی نمیکنیم و هر لحظه در حال بده و بستان یا تعامل با خداوند متعال هستیم.
- یک کودک حتی وقتی مشغول بازی خودش است، باز هم باید در اطراف پدر و مادرش و تحت نظارت آنها باشد زیرا کودک خیلی از مسائل را نمیداند؛ ما بیشتر از یک کودک در آغوش خدا هستیم و خداوند اجازۀ خیلی از کارها را به ما نمیدهد؛ مثلاً یکوقت ممکن است بخواهی یک رفتاری انجام بدهی که موجب آزار دیگران میشود، اما خداوند میبیند تو بهخاطر فلان خوبیای که داری نباید آن عمل بد را انجام بدهی، لذا جلوی تو را میگیرد!
انسان مجبور نیست ولی آزاد هم نیست که هرکاری انجام دهد!
- انسان آزاد نیست که هر گناهی را انجام دهد. مثلاً تو میخواهی الان یک فحشی به یک کسی بدهی، اما خدا میبیند که او الان سهمش نیست این ناراحتی را بچشد، لذا به یک ترتیبی، جلوی تو را میگیرد و نمیگذارد فحش بدهی! ما آزاد نیستیم هر کاری را انجام دهیم، اما مجبور هم نیستیم. «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن» (عیوناخبارالرضا(ع)/۱/۱۲۴) خداوند با یک محاسباتی به بندگانش اجازه میدهد تا یک کارهایی را انجام بدهند. ممکن نیست ما بتوانیم بدون خداوند زندگی کنیم؛ حتی یک لحظه! حتی افرادی مثل صدام و هیتلر هم لحظهای بدون خدا نمیتوانستند زندگی کنند.
- خداوند به بندگان خوبش بیشتر اجازۀ انجام کار خوب را میدهد و راه را برایشان باز میکند؛ حضرت امام خمینی(ره) فرموده بود از همان ابتدا که این نهضت شروع شد، من حس میکردم یککسی دیگر دارد کار را پیش میبرد! اینکه خداوند در قرآن وضعیت بندگانش را به خودش نسبت میدهد و مثلاً میفرماید من هدایتش میکنم… (وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ؛ بقره/۲۱۳) من بینا و بصیر کردم… من او را نابینا و کور کردم… (أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ؛ محمد/۲۳) این نسبتها واقعی است و خداوند هر لحظه ما را مورد حمایت خودش قرار میهد.
کمکخواستن از خدا؛ یک راهبرد برای داشتن نگاه درست است
- دربارۀ نگاه و زاویۀ دید هم باید از خداوند بخواهیم تا آن زاویۀ دیدی و آن نگاهی را که دوست دارد به ما عنایت بفرماید؛ در کتاب شریف مصباح الانس، این دعا از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است: خدایا حقایق را آنطوری که هست به ما نشان بده «اللَّهُمَّ أَرِنَا الْحَقَائِقَ کَمَا هِیَ» (مصباح الأنس/ص۲۲۰)
ط خداوند خیلی مواظب نگاه بندگانش هست و-طبق روایت- هیچوقت نمیگذارد مؤمن به باطل یقین پیدا کند، همانطور که نمیگذارد کافر یا منافق به حق یقین پیدا کند. (أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ الْحَقَّ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلًا لَا شَکَّ فِیهِ وَ أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ الْبَاطِلَ فِی قَلْبِ الْکَافِرِ الْمُخَالِفِ حَقّاً لَا شَکَّ فِیه؛ محاسن/۱/۲۷۷) و (لا یَستَیقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبدا و لا یَستَیقِنُ أنَّ الباطلَ حقٌّ أبدا؛ تفسیر عیاشی/۲/۵۳)
- یک راهبرد بسیار مهم برای اینکه نگاهمان دقیق و حماسی بشود تا بتوانیم هنر حماسی تولید کنیم این است که از خدا بخواهیم حق و حقایق عالم را آنطوری که هست به ما نشان بدهد و باطل را نیز طوری به ما نشان بدهد که به غیرتمان بر بخورد و بفهمیم این باطل است!
با نگاه درست میتوان فهمید «بین دو کار خوب، کدامش بهتر است؟»
- خداوند علاوه بر نشاندادنِ حق و باطل، لطف دیگری که به ما بندگانش میکند این است که به ما نشان میدهد بین خوبها کدام خوبتر است و بین بدها کدام بدتر است.
- خیلیها بهانهای که برای خرابشدن میآورند یک حرف خوب است! خیلیها برای غیبت کردن، فحش دادن، عصبانی شدن و ظلم کردن، یک بهانۀ خوب میآورند و بهانهشان هم درست است، ولی الان نباید به این حرف خوب، نگاه کنند؛ الان باید به یک حرف خوب دیگر نگاه کنند اما نسبت به آن حرف خوب مهمتر نابینا میشوند! مثل خوارج که یک حرف خوب را (لا حکم الا لله) گرفتند و در مقابل علی(ع) ایستادند. باید از خدا بخواهیم نگاهمان را در وزنکشیها بین دو کار خوب یا دو کار بد، تنظیم نماید.
جلد ۲۱ صحیفه امام(ره) را بخوانید تا طرز نگاه امام(ره) را بشناسید
- بزرگان و علما توصیه میکنند جلد ۲۱ صحیفه امام(ره) را بخوانید تا نگاه امام(ره) را دریافت کنید، این خیلی مهم است که بدانیم امام(ره) به هر چیزی چقدر توجه میکند و چقدر وزن میدهد؟ باید ببینیم یک چیزی که بد است چقدر پیش امام(ره) بد است و یک چیزی که خوب است چقدر پیش امام(ره) خوب است؟
- بسیج خوب است، انقلاب خوب است، ظهور حضرت حجت خوب است و… منتها باید ببینیم حضرت امام(ره) چگونه به این مفاهیم در کنار همدیگر نگاه میکند، باید آن نگاه را پیدا کنیم و در آن مسیر قرار بگیریم. بعضی از افراد حتی در همان زمان امام(رره) هم نگاه ایشان را نداشتند و مثلاً به آمریکا بهعنوان «کشوری که فعلاً با ما اختلاف دارد، اما میشود با آن کنار آمد» نگاه میکردند! اما حضرت امام نگاهش متفاوت بود، ایشان از همان ابتدا قصد داشتند رژیم سفاک آمریکا را ریشهکن کنند. نگاه حماسیای که از حضرت امام(ره) یاد گرفتهایم را باید تا زمان ظهور و تا زمانی که عالم فتح نشده است، حفظ نماییم. اگر آرام شدیم و بیتابی و بیقراریمان تمام شد یعنی نگاه حماسی و انقلابی خود را از دست دادهایم.
- «دهکدۀ جهانی» را قبل از اینکه اصطلاحش در جهان باب شود، امام خمینی-با تعابیر مختلفی- مطرح کردند، ایشان میفرمودند که ما باید کدخدای این دهکده را-که امامزمان(ع) است- بیاوریم، باید همۀ این دهکده را درست کنیم، نمیشود یک خانه را آباد کنیم و بقیه خانهها خراب باشند، نگاه حضرت امام(ره) اینگونه بود. اما عدهای هم نگاهشان این بود که میگفتند جهان امروز تبدیل به یک دهکده شده است و ما هم باید تسلیم شویم و در هاضمۀ این دهکدۀ جهانی هضم بشویم!
برای اینکه نگاهمان درست بشود، گاهی باید خود را در فضای بهتری قرار دهیم
- نگاه امام به مفهوم ولایت و ولایتفقیه چگونه است؟ آیا همینکه بگوییم ولایت خوب است، کافی است؟ یا اینکه بگوییم ولایت لازم است، کافی است؟ یا اگر تظاهراتی نسبت به نظام رخ بدهد همینکه بگوییم این تظاهرات بد است، کافی است؟ گاهی باید در فضای انقلاب یا در فضای دفاع مقدس باشیم تا نگاه امام را درک کنیم.
- برای اینکه نگاهمان به اربعین، به موضوع ظهور و مقاومت در منطقه و به موضوع امام حسین(ع) دقیق بشود، باید در فضای اربعین قدیم بزنیم. اگر میخواهیم نگاهمان دقیق بشود گاهی از اوقات باید فضای خودمان را عوض کنیم، گاهی باید عمیقاً تفکر کنیم.
برخی میگفتند: امامحسین(ع) نمیدانست که شهید میشود!
- قبل از انقلاب یک کتابی نوشته شده بود و سعی نویسندۀ کتاب بر این بود که ثابت کند امامحسین(ع) نمیدانست که شهید میشود اما رفت و تصادفاً به شهادت رسید! این مطلب جنبۀ حماسی کربلا را کاهش میدهد و ماجرا برای خواننده عادی میشود و حتی ممکن است متأسف شود از اینکه «اصلاً چرا این اشتباه اتفاق افتاد و امام حسین(ع) تصادفاً شهید شد؟!» این نویسنده اگر کمی صبر میکرد، بعد از انقلاب میدید که خیلی از شهدای دفاع مقدس، نوع شهادتشان را با جزئیات برای مادران یا اطرافیان خود مینوشتند، اکثرشان میدانستند چه وقت و چگونه به شهادت میرسند. وقتی اینها میدانستند آیا میشود قبول کرد که امام حسین(ع) نمیدانست؟!
- نویسندۀ این کتاب عضو همان گروهی بود که قبل از انقلاب، روضهخوان میکشتند و میگفتند: این روضهخوانها مانع انقلاب هستند؛ اینها از مردم گریه میگیرند و مردم تخلیه میشوند و دیگر قیام نمیکنند! نگاهشان به روضهخوانها این بود! در صورتی که امام خمینی(ره) میفرمود از همان ابتدا که اهلبیت(ع) برای یک قطره اشک، چنین ثوابی تعیین کردند، این یک نقشۀ سیاسی بود برای اینکه بعداً مردم قیام کنند! (چرا خداوند تبارک و تعالى براى اشک و حتى یک قطره اشک و حتى تباکى، آنقدر ثواب داده است؟…مهم آن جنبه سیاسى است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که تا آخر باشد و آن، این [که] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده …؛ صحیفه امام/۱۶/۳۴۴) در عمل هم میدیدیم هرکسی بیشتر در روضهها گریه میکند، اتفاقاً بیشتر داوطلب شهادت میشود!
اگر از نگاه حماسی خودت مراقبت نکنی، آن را از دست خواهی داد
- باید حواسمان باشد از چه زاویهای به دنیا نگاه میکنیم؟ اگر یک لحظه غفلت کنیم با همۀ دینداری و با همۀ تفکرات خوبی که در ذهنمان هست، نگاه حماسیمان را از دست میدهیم؛ اگر از نگاه حماسی خودمان مراقبت نکنیم یکدفعهای از حماسیبودن خسته میشویم و نگاه حماسی خود را از دست میدهیم.
- در روایت هست که یکی از یاران امام صادق(ع) از ایشان پرسید: ثواب یاران شما که امام غریبی هستید بیشتر است یا ثواب یاران آخرین امام وقتی که ظهور میکنند؟ امام صادق(ع) فرمودند معلوم است که ثواب شما بیشتر است؛ چون امامتان غریب است و شما مورد آزار و توهین و تمسخر قرار میگیرید و محدودیت دارید و راحت نیستید. (قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: الْعِبَادَةُ مَعَ الْإِمَامِ مِنْکُمُ الْمُسْتَتِرِ فِی السِّرِّ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ أَفْضَلُ أَمِ الْعِبَادَةُ فِی ظُهُورِ الْحَقِّ وَ دَوْلَتِهِ مَعَ الْإِمَامِ الظَّاهِرِ مِنْکُمْ؟…؛ کمالالدین/۲/۶۴۵)
- در اینجا آن لحظۀ غفلت و غیرانقلابیشدن برای آن مردِ سؤالکننده پیش آمد و گفت: اگر اینگونه است پس چرا ما برای ظهور دعا کنیم؟! وقتی الان ثواب بیشتری میبریم، چرا از خدا بخواهیم که وقت ظهور فرا برسد؟ انسان اینگونه است، اگر لحظهای خود را رها کند از انقلابیبودن خسته میشود و نگاه حماسی خود را از دست خواهد داد. در قرآن چه زیبا تقدیر میکند از کسانی که خسته نمیشوند و نگاه حماسیشان را از دست نمیدهند «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ» (احزاب/ ۲۳) اینها یک عدهشان شهید شدند و یک عدهشان نیز سر همان پیمان هستند و منتظر شهادت میباشند.
بدون نگاه حماسی و انقلابی نمیتوان تحلیل و ارزیابی درستی داشت
- فکر نکنید آدمهایی که نگاه حماسی دارند و دائم دوست دارند همهچیز را از عینک انقلابیگری نگاه کنند، اینها شادی ندارند! فکر نکنید اینها آدمهای خشنی هستند؛ اتفاقاً خیلی هم لطیفتر هستند، خیلی هم شادیهایشان بیشتر از کسانی است که انقلابی نیستند! اصلاً شما اگر انقلابی نباشی از چه چیزی میخواهی واقعاً خوشحال بشوی؟
- کسانی که نگاه انقلابی ندارند، به آن معنا حیات ندارند و زنده نیستند! اینها بدون نگاه و روحیۀ انقلابی چگونه مسائل را ارزیابی میکنند؟ بدون نگاه انقلابی، در تحلیل سیاسی اوضاع منطقه به خطا میروید، اگر اوضاع سیاسی ایران را بدون نگاه انقلابی بررسی کنید به اشتباه میافتید، در تحلیل اوضاع فرهنگی نیز همینگونه است؛ مثلاً با دیدن چهارتا بدحجاب، میگویید همهچیز از دست رفته است! ولی اگر با نگاه انقلابیگری نگاه کنید، با همۀ سختیها و مشکلات موجود، باز میگویید اوضاع خیلی بهتر از گذشته شده است.
مشکل ما این است که نمیتوانیم زیبایی نگاه حماسی و انقلابی را منتقل کنیم
- ما نمیتوانیم زیباییهای نگاه انقلابی را منتقل کنیم و این یک مشکل بزرگ است! شهید حججی یکدفعهای یک نگاه انقلابی به همۀ مردم داد؛ در صحبتش با پسر کوچکش، چنان احساس زیبایی به همه داد که همه حسرتش را خوردند. برآوردهای عکسهای هوایی نشان میداد که فقط در تهران جمعیتی در حدود ۲میلیون نفر برای تشییع پیکر ایشان آمده بودند و این بهخاطر زیبایی نگاه انقلابی و نگاه حماسی بود!
- نگاه انقلابی حضرت امام(ره) یک اقیانوس بیانتهاست که هرچه از آن بگوییم کم گفتهایم. یک شخصی برای ایشان تعریف کرده بود که در تظاهراتهای قبل از انقلاب، «یک خانم مسن، مقداری پول خرد در دستش گرفته بود و گوشۀ خیابان ایستاده بود، اول من فکر کردم او مستمند است، به سمتش رفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است، دیدم آن خانم گفت: من مستمند نیستم ۲ریالی در دستم نگه داشتهام تا اگر کسی از انقلابیون خواست تلفن بزند، معطل نشود!» حضرت امام با شنیدن همین یک صحنه میفرماید که این علامت تحول روحی در مردم و نصرت خدا و پیروزی انقلاب است! (صحیفهامام/۷/۲۶۵)
- حالا در این سالهای اخیر، ما در اربعین میبینیم که خیلیها در کنار خیابان میایستند و برای زائران اربعین صدها هزار غذا در دستشان نگه میدارند! الان هم اگر نگاه امام(ره) را داشته باشیم متوجه میشویم که خبری در راه است!
- شهید آوینی از جمله کسانی است که نگاه انقلابی داشت؛ مقام معظم رهبری دربارۀ ایشان فرموده بود «سید شهیدان اهل قلم»! با مطالعۀ آثار و برنامههای روایت فتح مشخص میشود که این عنوان، واقعاً شایستۀ اوست. البته الان خیلیها هستند که همان نگاه را دارند، اما اینکه الان آن نگاه را داشته باشی خیلی فرق میکند با اینکه در آن زمان، چنین نگاهِ درست و دقیقی داشته باشی!
- از خداوند بخواهیم به ما نگاه انقلابی بدهد و بتوانیم این نگاه را تا آخر حفظ کنیم و بعد بتوانیم این نگاه را به زیبایی و به درستی منتقل کنیم و این انتقالِ درست هم خیلی مهم است. بعضیها که نگاه انقلابی را خراب منتقل میکردند، بعداً خودشان از انقلابیگری دست کشیدند!
راهبرد دیگر برای داشتن نگاه درست؛ مخالفت با هوای نفس است
- یک راهبرد دیگر برای اینکه نگاه درستی داشته باشیم (که تا ظهور، نگاه درست یعنی همان نگاه حماسی) این است که از هوای نفس تبعیت نکنیم و با آن مخالفت کنیم. به محض اینکه ذرهای به سمت هوای نفس بروی نگاه انقلابیات خراب میشود. اصلاً «هوی» و «خدا» در نقطۀ مقابل یکدیگر قرار دارند.
- امام باقر(ع) میفرماید «إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَعْنِیٌّ بِمُجَاهَدَةِ نَفْسِهِ لِیَغْلِبَهَا عَلَى هَوَاها» (تحفالعقول/۲۸۴) مؤمن همیشه با نفس خودش درگیر است تا بر هوای نفسش غلبه پیدا نماید. «فَمَرَّةً یُقِیمُ أَوَدَهَا وَ یُخَالِفُ هَوَاهَا فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ» یکبار در راه محبت خدا کجیِ نفسش را راست میکند و بر نفسش غلبه پیدا میکند، «وَ مَرَّةً تَصْرَعُهُ نَفْسُهُ فَیَتَّبِعُ هَوَاهَا» و یکبار هم نفسش او را زمین میزند و او از نفسش تبعیت میکند، «فَیَنْعَشُهُ اللَّهُ فَیَنْتَعِشُ» خداوند میآید و او را از زمین بلند میکند و او بلند میشود «وَ یُقِیلُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ» خداوند گناه و لغزش او را میبخشد، «فَیَتَذَکَّرُ وَ یَفْزَعُ إِلَى التَّوْبَةِ» (پس از آنکه خداوند او را از زمین بلند کرد) متوجه میشود و توبه میکند، «وَ الْمَخَافَةِ فَیَزْدَادُ بَصِیرَةً» وقتی توبه میکند بصیرتش بیشتر میشود، (نگاهش بهتر میشود) «وَ مَعْرِفَةً لِمَا زِیدَ فِیهِ مِنَ الْخَوْفِ» و به واسطۀ خوفی که در دلش پیدا شده بصیرت و معرفتش زیاد میشود! به دلیل اینکه مرتکب گناه شده، ترس به سراغش میآید و بهخاطر ترس، بصیرتش زیاد میشود.
- در ادامۀ روایت، امام باقر(ع) میفرماید: این همان کلامی است که خداوند متعال میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون» کسانی که وقتی طائفهای از شیطان، ایشان را تحت تأثیر قرار میدهد، تقوا پیشه میکنند، یکدفعهای برای ایشان حق را یادآوری میکنند و اینها متوجه حق میشوند «فإذا هم مبصرون» و نگاه دقیقی پیدا میکنند!
چه چیزی موجب خرابشدن نگاه انسان میشود؟
- چه چیزی موجب خرابشدن نگاه انسان میشود؟ أمیرالمؤمنین میفرماید: «إِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى لَا یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَیْئا» (نهجالبلاغه/خطبه ۱۳۳) دنیا آخرِ نگاه آدمِ کور است و آنطرف دنیا هیچچیزی را نمیبیند. «وَ الْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا» و بصیر کسی است که نگاهش نفوذ پیدا میکند (و آنطرفتر از دنیا میرود) و میفهمد که یک آخرتی پشت سر اینجا هست، «فَالْبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ» انسانِ دارای نگاه خوب، از دنیا کوچ میکند، «وَ الْأَعْمَى إِلَیْهَا شَاخِصٌ» و آدم کور هرچه به دنیا نگاه میکند بیشتر به سوی دنیا میرود. «وَ الْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ» انسان بینا از دنیا توشه برمیدارد که برود «وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّد» و آدم کور برای دنیا توشه جمع میکند! (نهجالبلاغه/خطبۀ ۱۳۳)
هوای نفس و حب الدنیا بصیرت و نگاه درست را از انسان میگیرد
- آیات و روایات فراوانی بیان میدارد که هوای نفس و حب الدنیا بصیرت را از انسان میگیرد؛ طبق برخی از روایات، خداوند به ته دل انسان نگاه میکند که آیا حتی یکذره برای او مهم است که اهل دنیا دربارهاش چه بگویند؟ اگر چنین باشد، خدا و ملائکهاش او را تحویل نمیگیرند و زیاد داخل آدم حسابش نمیکنند!
- بعضیها بهخاطر حرف یا نگاه مردم، یا بهخاطر اعتبار یافتن پیش مردم از انقلابیبودن و از مواضع حماسی خود دست برمیدارند. بزرگترین مصائب ما به نوعی مصائب فاطمیه و اتفاق بین در و دیوار است که نوشتهاند حضرت زهرا اطهر(س) چنان ضجهای زدند که تمام مردم مدینه شنیدند، اما بیرون نیامدند! چرا بیرون نیامدند؟ چون درِ خانۀ علیبنابیطالب(ع) است، نگاهشان به همدیگر را چه کار کنند؟! به هم بگویند که رفتیم به کمک علیبنابیطالب(ع)؟! این برای آنها در آن فضا، سخت بود. در زمان ما هم شاید امامزمان(ع) خودشان را از ما پنهان میکنند تا مبادا صدای نالۀ غریبانهشان را بشنویم و بلند نشویم…
(الف۳-ن۲)
هنرمندان بیش از علماء میتوانند روی نگاه افراد تأثیر بگذارند
نگاه و زاویۀ دید شما، محل نشاندادن و لو دادن علاقههای پنهان شما و محل محاسبۀ نفس است. گرایشها و علاقههای انسان از طرز نگاهِ او به پدیدهها مشخص میشود و نگاه او هم از اعمال و رفتارش قابل تشخیص است. مثلاً وقتی توبه را عقب میاندازی، علامت این است که نگاهت به «زمان» غلط است؛ فکر میکنی هفتاد سال یعنی خیلی!
هنرمندان بیش از علماء میتوانند روی نگاه افراد تأثیر بگذارند
- انسانها بر اساس نوع نگاهشان پیش خدا ارزش پیدا میکنند و وقتی ارزش بیشتری پیدا میکنند، نگاهشان هم بهتر میشود. در دنیا هم اگر انسانها از چیزی لذت میبرند، مثلاً اگر یکدرصد لذتشان فیزیولوژیک باشد، ۹۹درصدِ لذتشان ناشی از طرز نگاه آنهاست.
- همه با «نگاه» کار دارند؛ کسانی که میخواهند زندگیِ انسانها را اداره کنند روی نگاه انسانها کار میکنند، کسانی که روی تبلیغات کالا کار میکنند تا کالای خود را بفروشند هم در واقع میخواهند نگاه آدمها را در جریان تبلیغات، تغییر بدهند. بیشترین کسانی که میتوانند روی نگاه آدمها تأثیر بگذارند هنرمندها هستند. هنرمندها بیش از علماء میتوانند روی نگاه افراد تأثیر بگذارند.
علم انسان در اختیار گرایشهای اوست!
- نگاه، برآیندی از ترکیب علاقههای انسان و آگاهیهای انسان است. انسان در نگرش خود به پدیدهها، علاقههای خودش را نشان میدهد. علاقههای انسان، آگاهیها و اطلاعات او را تسخیر میکنند. علم و اطلاعات، مفید است اما علمزدگی یعنی بهادادنِ بیش از حد به علم! اینکه گمان کنید علم، خودش خیلی از کارها را میتواند انجام دهد اشتباه است؛ علم در اختیار گرایشهای انسان است! علم و آگاهی-در مقام تشبیه- مثل یک تسبیح است و علاقههای شما مثل سرانگشت دست شما هستند که میتوانند هرطور خواستند، این تسبیح را بچرخانند!
- برخی میگویند: «علم، گرایشها را میسازد و ما اول باید آگاهی پیدا کنیم و بعد گرایشهای خود را طبق آگاهیها تنظیم نماییم» اما این یک حرف کاملاً غیردقیق است؛ زیرا هرکسی که اول به سراغ علم میرود، به دلیل علاقهاش به علم و آگاهی، سراغ آن میرود، پس او هم در اصل بهدنبال احساسات و گرایشهای خودش است؛ منتها گرایش و علاقۀ او، به کسب علم و آگاهی تعلق گرفته است.
گرایشها «دید» انسان را عوض میکنند؛ بهحدی که گاهی پشه را فیل میبیند!
- علم و آگاهی انسان تحت تأثیر گرایشهای او، یک نتیجهای میدهد که همان «نگاه» است. مهم این است که این نگاه، خودش تحت تأثیر کدام گرایش قرار میگیرد؟ بهعنوان مثال، یک هنرمند و به ویژه هنرمندی که میخواهد هنر حماسی تولید کند، باید شجاع باشد و هیچ نوع ترسی در وجودش نباشد؛ نه ترس از آبرو، نه ترس از دسترفتن فرصتها، نه ترس از ضایعشدن و… باید شجاع باشد؛ مثل یک عارف بالله و یک انسان موحد، وارسته و رها از همهچیز!
- گرایشها روی نگاه انسان تأثیرگذار هستند لذا کسی که شجاع نباشد نمیتواند نگاه حماسی پیدا کند، هرچند که حماسه و شهادت و جهاد را خوب برایش توضیح بدهند، اما چون شجاع نیست نمیتواند صحنه را درست ببیند. پس گرایشهای انسان (مثلاً شجاعت یا ترس) یک «دید» به انسان میدهد و نگاه او را تغییر میدهد بهحدی که ممکن است باعث شود فرد، یک پشه را فیل ببیند!
وقتی دلار را بزرگ ببینی، نمیتوانی به «اقتصاد بدون دلار» فکر کنی!
- امام خمینی(ره) فرموده بود که اگر ناو آمریکایی وارد خلیج فارس شد، آن را بزنید! بعدها یکی از فرماندهان ارتش آمریکا گفت که اگر ایرانیها یک موشک به ناو ما زده بودند، همۀ ناوهایمان را از خلیج فارس خارج میکردیم و دیگر برنمیگشتیم، اما خوشبختانه نزدند! حالا چرا نزدند؟ چون آمریکا را بزرگ دیدند. این «نگاه» است؛ واقعیت نیست.
- در مسائل اقتصادی هم مسئولین ما اقتصاد بدون «دلار» به ذهنشان نمیرسد و نمیتوانند به آن فکر کنند، چون دلار را خیلی بزرگ دیدهاند؛ این تأثیر «نگاه» است نه تأثیر علم و نه تأثیر واقعیت! خداوند برای حل مسائل اقتصادی در عین بحران هم راه حل گذاشته است، اما آن کسی که باید ببیند، نمیبیند و به چشمش نمیآید، چون نگاهش به مسائل، طورِ دیگری است. کسی که نگاهش درست نباشد خلاقیت پیدا نمیکند و در نتیجه راه حل هم پیدا نمیکند، پشه را به بزرگیِ فیل میبیند و فرار میکند و این فرارکردن از پشه را منطقی میداند! این نگاه ناشی از گرایشهای اوست؛ ناشی از ترسهایی است که در دلش وجود دارد.
نگاه و زاویۀ دید انسان، نشاندهندۀ علاقههای پنهان اوست!
- نهتنها نگاه، بلکه «بصیرت» انسان هم ناشی از گرایشهای اوست. أباالفضلالعباس صاحب بصیرت بود و حتماً از بصیرتش بود که مقامش در بین شهدا اینقدر بالا رفت. بصیرتش خبر از گرایشهای پنهانش میدهد، خبر از صفای باطنش و مرام و معرفتش میدهد! عباس هیچ نقطۀ سیاهی در دلش نیست.
- انسان به سختی میتواند بفهمد چه گرایشهایی دارد، چون قلب انسان بسیار پیچیده است. با گرایشهای پنهانت چه میکنی؟ بصیرت، نگاه، دیدگاه و زاویۀ دید شما، محل نشاندادن و لو دادن علاقههای پنهان شماست. نگاه، محل محاسبۀ نفس است. برای مثال، وقتی توبه و تدارکِ تقرب به خدا را عقب میاندازی، علامت این است که نگاه تو به «زمان» غلط است، مثلاً فکر میکنی هفتاد سال یعنی خیلی! نگاه انسان از اعمال و رفتار او، قابل تشخیص است و از روی نگاه انسان، گرایشها و علاقههای او مشخص میشود.
گاهی خدا عمداً انسان را به اشتباه میاندازد تا زیاد روی فهم خودش حساب باز نکند!
- امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: کسی که دوست داشته باشد فردا را زنده بماند، او دوست دارد برای همیشه زنده بماند (مَنْ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ غَداً فَإِنَّهُ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ أَبَدا؛ جعفریات/۲۴۰) أمیرالمؤمنین روانشناس و انسانشناس است و بیحساب حرف نمیزند! اگر علاقه داری همیشه زنده بمانی، این علاقه، روی کار و عمل تو تأثیر میگذارد، آنوقت نمیتوانی اثر حماسی تولید کنی، حبّالدنیا و علاقه به زندگی جاودانه در این دنیا فقط به این نیست که انسان نتواند از جان خودش بگذرد، بلکه گاهی اثرش این است که حاضر نیست از نظر و دیدگاه غلط خودش بگذرد!
- گاهی خداوند خودش عمداً انسان را به اشتباه میاندازد تا انسان بگوید «وای چه اشتباهی کردم!» در واقع باید بگوید «باز هم اشتباه کردم؛ من خیلی اشتباه میکنم…» همانطور که امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی میفرماید «إرحَم عَبدَکَ الجاهِل» یعنی انسان نباید زیاد روی فهم خودش حساب باز کند. أمیرالمؤمنین(ع) در مناجات شعبانیه-به تعبیر دیگری- عرضه میدارد «أبلَیتُ شَبابِی فی سَکرَةِ التَّباعُدِ مِنک» یعنی من نگاهم آنقدر پرت است که گویی مست هستم!
نظریات هرکسی نشان میدهد که در دلش چه خبر است؟
- گاهی انسانها خودشان را سانسور میکنند و نظراتشان را نمیگویند. نظریات هرکسی نشان میدهد که در دلش چه خبر است؟ نظریات هر کسی نشاندهندۀ تمایلات و گرایشها و گاهی امراض درونیِ آن فرد است. زمانی که أمیرالمؤمنین(ع) به جنگ جمل میرفتند، شخصی به حضرت گفت: آنها هم مسلمان هستند چرا باید به جنگ با آنها برویم؟ حضرت فرمود: مسلمانی که خلاف شرع رفتار کند باید به جنگش برویم. آن فرد گفت: بالاخره آنها مؤمن یا مسلمان هستند، چرا باید به روی مسلمان شمشیر بکشیم؟! یکی از اصحاب حضرت میخواست با آن فرد بحث کند، اما حضرت فرمود: رهایش کنید. معلوم نیست که این نظر از کدام گرایش درونیاش ناشی شده که به اینجا رسیده است. (فَقَالَ لَهُ سَعْدٌ إِنِّی أَکْرَهُ الْخُرُوجَ فِی هَذَا الْحَرْبِ لِئَلَّا أُصِیبَ مُؤْمِناً فَإِنْ أَعْطَیْتَنِی سَیْفاً یَعْرِفُ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْکَافِرِ قَاتَلْتُ مَعَکَ وَ قَالَ لَهُ أُسَامَةُ؛ أَنْتَ أَعَزُّ الْخَلْقِ عَلَیَّ وَ لَکِنِّی عَاهَدْتُ اللَّهَ أَنْ لَا أُقَاتِلَ أَهْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ…. فَقَالَ لَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَیْسَ کُلُّ مَفْتُونٍ معاتب أَ لَسْتُمْ عَلَى بَیْعَتِی قَالُوا بَلَى قَالَ انْصَرِفُوا فَسَیُغْنِی اللَّهُ تَعَالَى عَنْکُمْ ؛ الجمل و النصره/۹۵)
- آقای سعادتپرور(ره) از شاگردان برجستۀ علامه طباطبائی(ره) بودند-که علامه فرموده بودند؛ بعد از من به ایشان مراجعه کنید- ایشان در کتابی که دربارۀ ظهور دارند، روایتی را توضیح میدهند که در زمان ظهور، وقتی بعضی از سربازان حضرت، یک نظری میدهند، حضرت دستور میدهد گردن آنها را بزنند! چرا؟ چون حضرت میداند که او برای چه این نظر را داده است و در آینده با این گرایشهای درونی و نظرات ناشی از آن، چه بلایی میخواهد بر سر جامعه بیاورد! لذا حضرت معطل نمیکند و همانجا دستور اعدام میدهد.
چرا بعد از ظهور، کسی نمیتواند نظر باطل خود را جا بیندازد؟
- در زمان ظهور، حق آنقدر روشن میشود که اکثر مردم حرف حق را از باطل تشخیص میدهند، لذا دیگر کسی نمیتواند حرف مُفت بزند و نظرِ باطل خودش را برای همه مطرح کند و مردم را فریب بدهد، چون میداند که مردم نمیپذیرند و با او مخالفت میکنند. لذا کسی که با این مقدار از وضوح و روشنی حق، جرأت کند نظر باطلی بدهد، باید سر از بدنش جدا شود.
- آن کسانی که نظر باطل میدهند و حرفِ مفت میزنند، آیا خودشان میفهمند که نظرشان باطل است؟ بله میفهمند، کمااینکه افرادی مثل ابوجهل، خودشان میفهمیدند که پیامبر(ص) بر حق است. به ابوجهل گفتند: یتیم عبدالله میگوید که من پیغمبر هستم، آیا راست میگوید یا دروغ؟ گفت ایشان که دروغ نمیگوید، حتماً پیغمبر است! گفتند پس تو به او ایمان آوردی؟ گفت نه، ایمان نیاوردم. آدم خوبی است، اخلاقش را دوست دارم و… اما نمیتوانم بپذیرم که او رئیس من باشد، من خودم رئیس هستم. (فقال له أبو جهل: ویحک! و اللّه إنّ محمدا لصادق، و ما کذب محمد قط؛ و لکن إذا ذهب بنو قصىّ باللواء و الحجابة و السّقایة و النّدوة و النبوّة، ما ذا یکون لسائر قریش ؛ أمالی المرتضى/ج۲/ص ۲۶۵ و الشفا القاضی عیاض/ج۱/ ص۲۷۰ )
اگر صاحبدل بشوی، صاحبنظر میشوی!
- از خداوند بخواهیم که ما را صاحبنظر نماید. اگر خداوند بخواهد تو را صاحبنظر کند، باید دلت را خیلی پاک کند. اگر صاحبدل بشوی، صاحبنظر میشوی، صاحبنظر که شدی همان نظری را میدهی که نظر آقا و مولایت است.
- حاجآقای دولابی میفرمود: خیلی وقتها پیش میآمد که یک حرفی را از یک صاحبدلی میشنیدم، بعد همان حرف را در یک جلسۀ دیگر مثلاً از یک آدم حسابی دیگر میشنیدم، یکدفعهای میدیدم که امام هم دارد همان حرف را میزند و… این حرفها و نظرات، خیلی نزدیک به هم بود. ایشان میفرمود اینها نظرات حضرت ولیعصر است و حضرت نظرات اینها را باهم هماهنگ کرده است.
(الف۳-ن۲)
چرا شاد بودن به شادی اهلبیت(ع) ثواب بیشتری دارد تا غمگین شدن به مظلومیت اهلبیت(ع)؟
حجت الاسلام پناهیان:
- اساساً شاد بودن به شادی اهلبیت(ع) ثواب بیشتری هست تا غمگین شدن به مظلومیت اهلبیت(ع)؛ چون رنج اهلبیت(ع) دیده میشود و اگر کسی عقلش به دیدهاش باشد مظلومیت اهلبیت(ع) را لمس میکند، متأثر میشود و تأثر خودش را نشان میدهد اما نمیتواند فرح و سرور جایگاهی مثل عید غدیر را ببیند. شاد شدن به شادی اهلبیت(ع) دشوارتر است تا غمگین شدن در عزای اهلبیت(ع).
- در روایت میفرماید: مؤمنین در عید غدیر مورد عفو و بخشش و مغفرت و رحمت قرار میگیرند، بیش از ماه مبارک رمضان و شب عید فطر-شب عید فطری که هر کسی در ماه رمضان بخشیده نشده باشد در شب عید فطر بخشیده میشود-و بیش از تمام طول سال.(فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِ؛ تهذیبالاحکام/۶/۲۴)
- میفرماید: کسی که عید غدیر را گرامی بدارد تا وقتی گناه کبیرهای انجام نداده اگر از دنیا برود «مات شهیدا!»(فَمَنْ تَزَیَّنَ لِیَوْمِ الْغَدِیرِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ عَمِلَهَا صَغِیرَةً أَوْ کَبِیرَةً وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَائِکَةً یَکْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعُونَ لَهُ الدَّرَجَاتِ إِلَى قَابِلِ مِثْلِ ذَلِکَ الْیَوْمِ فَإِنْ مَات مَاتَ شَهِیداً وَ إِنْ عَاشَ عَاشَ سَعِیدا؛ اقبالالاعمال/۱/۴۶۴) در عید غدیر شما هر کاری از ثواب انجام میدهید، ثواب هشتاد ماه عبادت را به شما میدهند! در روز عید غدیر هر بِرّی، هر قدمی برای برادران دینی برداشته شود «لا تُعدّ و لا تُحصی» است.
- امام صادق(ع) در روایتی میفرماید: اطعام به مؤمنین مانند اطعام همۀ انبیاء و صدیقین است! (وَ مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ جَمِیعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِین؛ اقبالالاعمال/۱/۴۶۵)
- امام رضا(ع) سنتشان این بود که عید غدیر هر کسی به خانۀ ایشان میآمد او را برای شام، نگه میداشت و وقتی میخواست برود، به او هدایای متنوعی-از انگشتر تا پارچه تا هدایای مختلف-میداد تا برای بچههایش ببرد.
- امام صادق(ع) میفرماید: غدیر در آسمانها شناختهشدهتر و مشهورتر از زمین است (قَالَ إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ فِی السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ؛ تهذیب الاحکام/۶/۲۵) و آنجا جشن ویژه می گیرند.
- هر یک درهمی که شما در راه خدا صدقه بدهی، انفاق کنی یا صله بدهی-در روزهای عادی-دهبرابر حساب میشود، اما روز عید غدیر اگر این کار را انجام دهی، دویست هزار برابر برایتان حساب میشود! (فَالدِّرْهَمُ فِیهِ بِمِائَتَیْ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛ اقبالالاعمال/۱/۴۶۳)
- در روز عید غدیر خدا چهکار میکند؟ «فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً» خدا گناه شصت سال را میبخشد «وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِ»(تهذیبالاحکام/۶/۲۴) و خدا در روز عید غدیر دوبرابر شب قدر، دو برابر شب عید فطر، دوبرابر ماه مبارک رمضان، از آتش جهنم نجات میدهد.
- میفرماید: «وَ اللَّهِ لَوْ عَرَفَ النَّاسُ فَضْلَ هَذَا الْیَوْمِ بِحَقِیقَتِهِ لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ فِی کُلِّ یَوْمٍ عَشْرَ مَرَّات»(تهذیبالاحکام/۶/۲۴) اگر مردم فضل این روز را به حقیقتش درک کنند، ملائکه-نه فقط در روز عید غدیر بلکه- در طول سال هر روز ده مرتبه با آنها مصافحه میکنند! دیگر چهطور باید به ما بگویند که «مهم است»؟!
ویژگی برتر دعای عرفه
یکی از ویژگیهای خاص دعای عرفه این است که بیش از ادعیه دیگر دعای شکر است. به بخشهایی از شکر میپردازند که کمتر کسی به آن توجه میکند. ایشان نعمتهای الهی که قبل از تولد و نعمت های شخصی، جسمی و فکری را بیان میکند تصور عمومی از دعا شکایت کردن است و اگر کسی بخواهد این تصور را کنار بگذارند، میتواند در دعای عرفه تمرین شکر کند. و میتوان شخصیت اباعبدالله(ع) را در دعای عرفه شناخت که حضرت چقدر روحیه شاکرانه داشتند.
بهترین شکر، شکر عملی است. اتفاقا اباعبدالله(ع) با همۀ وجود، و با تمام قطعات وجودش خدا را شکر کرد…
نیاز ما به آگاهی کمتر از نیاز ما به تنظیم نگاه است/ خدا بسیاری از مقدرات ما را بر اساس نگاه ما تنظیم میکند / گمانت به خدا چگونه است؟ خدا همانطور با تو رفتار میکند!
خدا بسیاری از مقدرات ما را بر اساس نگاه ما تنظیم میکند
- داشتنِ نگاه خوب و درست-که در قرآن کریم، اسمش «بصیرت» است- آنقدر اهمیت دارد که خداوند خیلی از مقدرات ما را در دنیا و خیلی از ثواب و عقابهای ما را در آخرت، بر اساس نگاهمان تنظیم میکند. اینکه خداوند بر اساس نگاه ما بسیاری از مقدرات ما را تنظیم میکند، خیلی عجیب است!
- یک نمونه از نگاهها، «نگاه منفی» است که از آن به «فال بد» تعبیر میشود. رسول خدا(ص) میفرماید: هیچوقت فال بد نزنید! (إنّ النبیَّ صلی الله علیه و آله کانَ یُحِبُّ الفَألَ الحَسَنَ ویَکرَهُ الطِّیَرَةَ؛ مکارمالاخلاق/۳۵۰) (لَا عَدْوَى وَ لَا طِیَرَةَ…؛ الجعفریات/۱۶۸)
- البته در برخی از علومی که اخیراً رواج پیدا کرده است، دربارۀ «نگاه مثبت» هم گاهی به نحو مبالغهآمیزی صحبت میکنند و مثلاً میگویند «نگاه تو هرجوری که باشد، همۀ عالم مطابق نگاه تو تغییر میکند!» درحالیکه اینطور هم نیست، خدا از آزمایش و امتحانکردن بندهاش دست برنمیدارد، خدا از مجازات و پاداشدادن بندهاش در دنیا-هرچند به صورت پیچیده– دست برنمیدارد، اما بالاخره نگاه انسان خیلی مؤثر است.
چگونگی تلقی شما از خدا، در چگونگی رفتار خدا با شما مؤثر است
- در باب اهمیت نگاه، همینقدر بس که «چگونگی تلقی شما از خدا، در چگونگی رفتار خدا با شما مؤثر است» خداوند میفرماید: رفتار من با بندهام، در گمان بندهام قرار دارد؛ تو گمانت به من چگونه است؟ من با تو همان رفتار را میکنم! (أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی بِی فَلْیَظُنَّ بِی مَا شَاءَ یَجِدُنِی عِنْدَه ؛ فقه منسوب به امامرضا(ع)/۳۶۱)
- ما باید ارزشِ نگاه، ارزش بصیرت، ارزش زاویۀ دید و طرز نگاهکردن را جا بیندازیم و بدانیم که نگاه انسان، در وجود خودش و در کائنات چه جایگاه ویژهای دارد!
کسی که فکر کند نمیتواند به عالیترین درجات برسد دچار کید ابلیس شده است
- بهفرمودۀ قرآن، ابلیس گفته است: «لأزیّننّ لهم ما فی الأرض»(حجر،۲۹) ابلیس اصرار دارد که دنیا را زیباتر از آن چیزی که هست به ما نشان بدهد، یعنی نگاه ما را به دنیا خراب و غیرواقعی کند! همین ابلیس، یکی از کارهای خبیثانهاش این است که همه را از رحمت خدا مأیوس کند! او که خودش از رحمت خدا مأیوس است، قسم خورده است همه را از رحمت خدا مأیوس کند، البته در این کار هم خیلی موفق است!
- همۀ ما درصدی از یأس را در خودمان داریم. هرکسی فکر میکند که نمیتواند به عالیترین درجات برسد، دچار کید ابلیس شده است؛ هرچند اسمِ این یأس خودش را «تواضع» بگذارد و مثلاً بگوید «ما که لایق و قابل نیستیم!» چرا تو نباید به عالیترین مقامات معنوی برسی؟! مگر آن کسانی که به عالیترین مقامات رسیدند، چه کسی آنها را رساند؟! قطعاً خدا آنها را به مقامات عالی رسانده است.
ابلیس خیلی موفق است در اینکه نگاه ما را به خدا تخریب کند!
- ابلیس خیلی موفق است در اینکه نگاه ما را به خدا تخریب کند. مثلاً در روایت هست که اگر کسی گناه کند و زود از خدا عذرخواهی کند، خدا میبخشد و اصلاً این گناه را در پروندۀ او هم نمینویسد! (الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً أَجَّلَهُ اللَّهُ سَبْعَ سَاعَاتٍ فَإِنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ لَمْ یُکْتَبْ عَلَیْهِ شَیْءٌ ؛ کافی/۲/۴۳۷) این خیلی لطف بزرگی است ولی معمولاً خیلیها از این فرصت استفاده نمیکنند و زود استغفار نمیکنند؛ شاید فکر میکنند خدا الان از گناه آنها عصبانی است و میگوید «تو که الان این گناه را انجام دادی؛ چطور رویت میشود این حرف را بزنی؟!» لذا میگذارند مثلاً یکسال بگذرد؛ شاید تصور میکنند که خدا دیگر یادش رفته یا غضبش فروکش کرده است و حالا میشود عذرخواهی کرد!
- کسی که بعد از گناه بلافاصله از خدا عذرخواهی نمیکند، دچار کید ابلیس شده و نگاهش به خدا خوب نیست! طبق روایت، خداوند متعال میفرماید: کسی که موقع گناهکردن، بداند و متوجه باشد که من دارم نگاهش میکنم و اگر بخواهم او را میبخشم یا عذابش میکنم، او را خواهم بخشید! (مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً فَعَلِمَ أَنَّ اللَّهَ مُطَّلِعٌ عَلَیْهِ إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ وَ إِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ غَفَرَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ یَسْتَغْفِرْ؛ کافی/۲/۴۲۷) همچنین امامصادق(ع) میفرماید؛ خداوند به حضرت داود فرمود: وقتی بندۀ من گناه میکند و بعد برمیگردد و از گناهش توبه میکند و موقع یادآوری گناهش از من خجالت میکشد، او را میبخشم. «یَا دَاوُدُ إِنَّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً ثُمَّ رَجَعَ وَ تَابَ مِنْ ذَلِکَ الذَّنْبِ وَ اسْتَحْیَا مِنِّی عِنْدَ ذِکْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ» (ثوابالاعمال/۱۳۰)
نیاز آدمها به آگاهی کمتر از نیاز آنها به تنظیم نگاه است!
- اساساً نیاز آدمها به آگاهی کمتر از نیاز آنها به تنظیم نگاه است. ما با یکسری اطلاعات ثابت و مختصری که داریم، میتوانیم نگاه خودمان را تغییر بدهیم؛ یعنی بدون اینکه آگاهی و اطلاعات جدیدی پیدا کنیم، همان آگاهیهای قبلی خودمان را طوری در کنار هم بچینیم و به آن فکر کنیم که نگاهمان عوض شود.
- مثلاً همۀ ما میدانیم که بیش از صد سال عمر نمیکنیم؛ نگاه ما به این صد سال، چگونه است؟ آیا خیلی طولانی است یا کوتاه است؟ واقعاً نگاه ما به مقدارِ عمرمان، غلط است و فکر میکنیم که خیلی طولانی است! اما موقع مردن میفهمیم که عمر ما خیلی کوتاه بوده است(حتی اگر ۱۰۰سال هم عمر کرده باشیم)
- اگر کسی این نگاه را پیدا کند که عمرش واقعاً کوتاه است، زندگیاش را تغییر میدهد؛ مثلاً اینکه دیگر وقتش را تلف نمیکند و مدام تلاش میکند، به کسی گیر نمیدهد و دعوا نمیکند؛ وقتش را برای این مسائل نمیگذارد، به کسی حسودی نمیکند، به کسی تکبر نمیکند، دلش را اینطرف و آنطرف نمیفرستد و به امور بیارزش و زودگذر دنیا، دل نمیبندد.
هنرمندان فرصتهای خوبی برای تغییردادنِ نگاه آدمها دارند
- بسیاری از اوقات، تغییر نگاه مهمتر از یاد گرفتن مطالب جدید است و هنرمندان فرصتهای بسیار خوبی برای تغییردادنِ نگاه آدمها دارند؛ یک کاریکاتوریست، یک گرافیست، یک نقاش و یک عکاس، میتواند نگاه ما را نسبت به پدیدههای عالم عوض کند و یک زاویۀ دید درست به ما بدهد.
- یک فیلمساز، یک مستندساز، هرکدام به نوعی میتوانند نگاه ما را تغییر بدهند و تنظیم کنند؛ البته مشروط بر اینکه خودشان هم از یک نگاه صحیح برخوردار باشند و خدا به آنها این هنر را بدهد که بتوانند نگاه ما را تغییر بدهند.
توییت | از شکست مذاکره و مذاکرهکنندگان ناراحتیم اما …
بعضیها از اول دنبال تئوریزه کردن و اصالت دادن به روش مذاکره با دشمن برای رسیدن به منافع بودند و به مذاکره به صورت مطلق خوش بین بودند.
از اینکه مذاکره و مذاکره کنندگان شکست خوردند ناراحتیم ولی از اینکه مذاکرهگرایان افراطی دیگر نمیتوانند بر کرسی تئوری پردازی بنشینند خوشحالیم.
یکی از ویژگیهای نگاه خوب، قدرتِ «نگاه از بیرون» است / از بیرون نگاهکردن به پدیدهها، امکان ارزیابی دقیقتر به ما میدهد/ کسی که از بالا به پدیدهها نگاه میکند، فعال و آیندهنگر میشود
صفات و روحیات انسان روی طرز نگاهِ او تأثیر میگذارند/ از بیرون نگاهکردن به پدیدهها، امکان ارزیابی دقیقتر به ما میدهد
- صفات و روحیات انسان روی طرز نگاهِ او تأثیر میگذارند؛ کسی که حسادت داشته باشد صحنهها را یکجور میبیند، کسی که حسادت نداشته باشد یکجور دیگر میبیند. کسی که بخل داشته باشد صحنهها را یکجور میبیند و کسی که بخل نداشته باشد یکجور دیگر میبیند. صفات اخلاقی ما، نتیجه و اثر خودشان را در هنگام تنظیم نگاهمان به پدیدههای عالم نشان میدهند.
- از بیرون نگاهکردن و غرقنشدن در پدیدهها، به انسان قدرت ارزیابی دقیقتر میدهد. اگر غرق پدیدهها بشوی، نمیتوانی ارزیابی دقیق و خوبی از آن پدیده داشته باشی؛ خصوصاً وقتی آدم بخواهد خودش را ارزیابی کند، اگر بتواند از بیرون به خودش نگاه کند، ارزیابی دقیقی از خودش پیدا خواهد کرد.
اگر از بیرون به خودمان نگاه کنیم، بهتر میتوانیم محاسبۀ نفس کنیم
اگر از بیرون به خودمان نگاه کنیم، بهتر میتوانیم محاسبۀ نفس کنیم
- ما در همین دنیا-و قبل از اینکه به عالم آخرت برویم- اگر بتوانیم از بیرون به خودمان و زندگی خودمان نگاه کنیم، بهتر میتوانیم به محاسبۀ نفس بپردازیم. از بیرون به خود نگاهکردن-به یک تعبیر- یعنی «موتوا قبل أن تموتوا» بمیرید، قبل از اینکه مرگ به سراغ شما بیاید! چون آدم موقع جاندادن یکدفعهای از خودش جدا میشود و از بیرون، کلّ زندگی خودش را میبیند و کلّ شخصیتش را ملاحظه میکند.
- انسان در دوران کودکی غرق در جزئیات است و نمیتواند از بیرون نگاه کند. خیلی خوب است که آدم از این دوران کودکی فاصله بگیرد و بهمعنای واقعی، بزرگ بشود. مثلاً کودک وقتی به مهمانی میرود، با بچهها بازی میکند و اینقدر غرق جزئیات میشود که نمیتواند از بیرون نگاه کند و درک کند که من کجا آمدهام؟ صاحبخانه چه انتظاراتی دارد؟ بعداً از من چه برداشتی پیدا میکند؟ من به چه چیزهایی نباید دست بزنم و چه کارهایی نباید انجام دهم؟
یکی از ویژگیهای نگاه خوب، قدرتِ «نگاه از بیرون» است / کسی که از بیرون به پدیدهها نگاه کند، ریشهها و آثار هر پدیدهای را تشخیص میدهد
- یکی از ویژگیهای نگاه خوب این است که انسان قدرت پیدا کند، از بیرون نگاه کند. اگر کسی از بیرون نگاه کند عوامل و آثار هر پدیدهای را تشخیص میدهد. اگر کسی از بیرون نگاه کند، ریشهها و پیامدهای هر پدیدهای را تشخیص میدهد. البته از بیرون نگاهکردن به پدیدهها تمرین میخواهد و قرآن بسیار عالی است برای اینکه به ما عادت بدهد از بیرون به پدیدهها نگاه کنیم.
- بهعنوان مثال، اگر بتوانیم از بیرون نگاه کنیم، به سهولت میفهمیم که تمدن غرب رو به فروپاشی است. اگر از بیرون نگاه کنیم، با محاسبۀ ذهنی خودمان میتوانیم بفهمیم که امامحسین(ع) جهان را خواهد گرفت. وقتی به فرآیند قدرتیافتن أباعبدللهالحسین(ع) در میان دلها، از بیرون نگاه کنیم، حس میکنیم که چقدر به ظهور نزدیک شدهایم. بعضیها وقتی به پیادهروی اربعین میروند، در خودِ اربعین غرق میشوند و از بیرون به کلّیت اربعین نگاه نمیکنند لذا عظمتش را درک نمیکنند.
اگر جامعۀ خودمان را از بیرون نگاه کنیم، میبینیم که بعد از انقلاب، همیشه اوضاع بهنفع حق بوده است
- بسیاری از افراد، خوبیهای رایج در همین جامعۀ خودمان را از بیرون نگاه نمیکنند، درحالیکه اگر بدیها و خوبیهای جامعه را از بیرون نگاه کنیم، میبینیم که همیشه بعد از انقلاب، بازی به نفع جبهۀ حق بوده است. اگر بتوانیم اینگونه نگاه کنیم، مثبتنگر میشویم.
- بعد از دوران دفاع مقدس، بعضیها بهشدت مأیوس بودند و میگفتند: بساط این حرفها (جهاد و شهادت) دیگر جمع خواهد شد… اما حالا شهدای مدافع حرم و اشتیاق جوانان برای جهاد و مقاومت را ببینید! از بیرون که نگاه کنیم، نگاه درست و مثبتی پیدا خواهیم کرد.
اگر حس کنی که زمانه بهسرعت به سوی امامحسین(ع) میرود مواظبت میکنی که از کاروان عقب نمانی
- اگر حس کنی که زمانه بهسرعت بهسوی امامحسین(ع) میرود مواظبت میکنی که از کاروان عقب نمانی و حریص میشوی که خودت را برسانی. اما اگر احساس کنی که زمانه دارد از امامحسین(ع) فاصله میگیرد، ممکن است خودت هم سُست بشوی و زیاد تلاش و تکاپو نکنی.
- وقتی موج عقبنشینی در جنگ احد شروع شد، یکدفعهای همه عقب نشستند و رسولخدا(ص) را با علیبنابیطالب(ع) و یک نفر دیگر تنها گذاشتند، بهحدی که نزدیک بود رسولخدا(ص) به شهادت برسد. اما در آن زمانی که پیروزی و نصرت خدا برای همه آشکار شد، مردم فوج فوج آمدند و داخل دین شدند. «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ*وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فىِ دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (فتح/۱و۲)
- کسانی که از بیرون نگاه نمیکنند و مشغول جزئیات میشوند، برخی واقعیتهای مهم را نمیبینند. مثلاً گاهی اوقات، مذهبیها و انقلابیها اینقدر مشغول انتقادکردن از مشکلات موجود در جامعه میشوند که روند بسیار قدرتمند و باشتابِ رو به پیروزی را نمیبینند. الان ادبیات حزباللهیها و مذهبیها برای حکایت نصر و فتح، رقیق و ضعیف است درحالیکه ما دائم باید با بیانها و روشهای مختلف بر طبل پیروزیها بکوبیم.
کسی که از بالا به پدیدهها نگاه میکند، فعال و آیندهنگر میشود
- آدمی که از بالا به پدیدهها نگاه میکند، فعال میشود. بر اساس نگاه شماست که حرص و اشتیاق به فعالیت برایتان پدید میآید و شروع میکنید به مبارزهکردن و جنگیدن و جلو رفتن، تا میدانها را تصاحب کنید. نگاه از بالا، نگاه از بیرون، غرقنشدن در جزئیات و نگاهکردن به روند سریعِ رو به رشد، موجب میشود احساس پیروزی و فرصتطلبیِ درست در آدم ایجاد شود که بتواند کارهای مثبت و خوبی انجام بدهد.
- از بیرون نگاهکردن موجب میشود آیندهنگر بشوی، موجب میشود که روند رو به پیروزیِ حق را ببینی. از بیرون نگاهکردن، سرعت و شتاب پیروزی را به تو نشان میدهد و این تو را حریص میکند که عقب نمانی و یک کاری انجام بدهی!
اگر از بالا نگاه کنیم، امروز هم فضا به قشنگی دوران دفاع مقدس است؛ مراقب باش عقب نمانی!
- اتفاقی که دوران دفاع مقدس در جبههها میافتاد این بود که بهخاطر آن فضای پُرالتهاب و قشنگی که وجود داشت، بچهها برای سبقت در جهاد و شهادت، حریص و پُرانگیزه بودند. در این زمان هم اگر از بالا نگاه کنیم، میبینیم که فضا حتی قویتر و قشنگتر از زمان جنگ است و خیلی انگیزهبخش و پُرحرارت است؛ فقط شهادت را کم دارد.
- بعضیها در همان دوران دفاع مقدس هم جذب فضای جنگ نشدند و حسّ و حال زیبایش، به آنها منتقل نشد. الان هم همینطور است، فضا خیلی پُرحرارت و دفاع مقدسی است؛ خیلی قشنگ است. اگر از بیرون نگاه کنی میبینی که فضا پُر از التهاب است، سرعتش را میبینی. نکند فردا بگویی که من هیچ نقشی در ظهور نداشتم یا نقش بسیار اندکی داشتم! مراقب باش عقب نمانی، صف اول باش؛ نقش اول را به عهده بگیر!
مهمترین عامل تربیت
والدینی که از بدرفتاری فرزندانشان ناراحتند باید رفتار خودشان را اصلاح کنند. شاید آنچنان که باید نتوانستهاند الگوی مبارزه با هوای نفس برای فرزند خود باشند! همین یک عامل کافی است تا تمام تدابیر تربیتی بیتأثیر شود و فرزند را به بیدینی و بیاخلاقی سوق دهد. مهمترین عامل تربیت، ارائۀ الگوی مبارزه با هوای نفس است.
چرا باید دنبال «زاویۀ دیدِ درست» باشیم
بخش عمدهای از خوشبختی یا بدبختی ما به طرز نگاه ما بستگی دارد/ «بصیرت» یعنی درست نگاهکردن به پدیدهها
- یکی از تعابیر بسیار ارزشمند و کلیدی در قرآن تعبیر «بصیرت» است. خداوند متعال، قرآن را «بصائر» معرفی میفرماید: «هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ» (جاثیه/۲۰) یعنی این قرآن برای مردم بصائر است. جای دیگر میفرماید: «قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها» (انعام/۱۰۴) قرآن بصائری است که از جانب خدا نازل شده است.
- بصائر، جمع نگاههایی است که انسان میتواند داشته باشد. بصیرت یعنی درست نگاهکردن به پدیدهها. اینکه میفرماید «قرآن، بصائر است» یعنی قرآن، انسان را طوری بار میآورد که درست به پدیدهها نگاه کند.
- در قرآن کریم، دیدن با نگاهکردن فرق میکند. وقتی قرآن کریم بخواهد از دیدن با چشم، سخن بگوید از کلمۀ بصیرت استفاده نمیکند بلکه از کلمۀ دیگری مثل «ینظر» استفاده میکند.
- بخش عمدهای از خوشبختی یا بدبختی ما بستگی به طرز نگاه ما دارد. قدرت تحلیل ما بسته به این است که ما پدیدهها را چگونه نگاه میکنیم. ژرفنگری و تعیین وظیفه و موضعگیریِ ما نسبت به هر چیزی، بستگی به نوع نگاه ما دارد.
مثبتنگری یا منفیبافی، امیدداشتن یا ناامیدشدنِ ما، به زاویۀ دید ما بستگی دارد
- خوشحالی و غم ما هم بستگی دارد به اینکه ما به هر پدیدهای چگونه نگاه میکنیم. مثبتنگری یا منفیبافی (سیاهنمایی) و همچنین امیدداشتن یا ناامیدشدنِ ما، همه به طرز نگاهکردن ما بستگی دارند. مثلاً ممکن است کسی یک پدیدهای را ببیند و خیلی ناامید بشود، اما همان پدیده را یک کسی دیگر ببیند و خیلی امیدوار بشود، این به طرز نگاه و زاویۀ دید افراد بستگی دارد.
- بهعنوان مثال، ما میتوانیم پدیدۀ داعش را مطلقاً «شوم» ببینیم اما میتوانیم مثل حضرت امام(ره) به این پدیده نگاه کنیم؛ اگر امام(ره) جنگ تحمیلی را از الطاف خفیۀ الهی میدانست، دلیلش این بود که از یک زاویۀ دیگری به این مسئلۀ نگاه میکرد. همچنین درباره دشمنان انقلاب، اگر بد نگاه کنیم میگوییم «خیلی باهوش هستند و خیلی دقیق کار میکنند» اما نگاه اولیاء خدا این است که «خدا دشمنان ما را از احمقها قرار داد!» دربارۀ خودمان هم نگاه درست این است که ما در حال پیشرفت هستیم و آیندۀ ما خیلی بهتر از امروز است؛ کمااینکه امروزِ ما خیلی بهتر از دیروز است.
نگاه ما صرفاً برآمده از آگاهیها نیست، بلکه از حالِ درونی ما هم خبر میدهد
- در این جلسات، میخواهیم دربارۀ مفهومی به نام «زاویۀ دید» صحبت کنیم. زندگی ما بیشتر از اینکه به آگاهیهای ما وابسته باشد، به نگاه ما وابسته است. زندگی ما حتی به واقعیتهای پیرامونی ما هم کمتر از نگاه ما وابسته است! نگاه ما میتواند آگاهیهای ما را تغییر دهد و حتی تولید آگاهی کند. نگاه ما حتی میتواند واقعیتهای پیرامونی ما را هم بسازند.
- نگاه ما برآمده از صِرف آگاهیها نیست، بلکه از حالِ درونی ما هم خبر میدهد، از عقل و قدرت تحلیل و نقادی ما هم خبر میدهد. در برخی از ادعیه دربارۀ زاویۀ دید، اینگونه آمده است: خدایا! حقایق عالم را همانطوری که هستند به من نشان بده! «اللَّهُمَّ أَرِنَا الْحَقَائِقَ کَمَا هِیَ» (عوالى اللآلی/۴/۱۳۲) یعنی مرا در جایی قرار بده که همهچیز را درست ببینم.
خیلی از دعواهای زن و شوهرها، برای این است که از زاویۀ دید همدیگر خبر ندارند
- ما در هیچ مسئلهای نمیتوانیم از زاویۀ دید صرفنظر کنیم؛ در مسائل اخلاقی، عرفانی، زندگی شخصی، خانوادگی و… . معمولاً خانمها از زاویۀ دید آقایان خبر ندارند و آقایان هم از زاویۀ دید خانمها خبر ندارند، خیلی از دعواها در خانوادهها بههمین دلیل است! چون این نمیداند که او از چه زاویهای دارد نگاه میکند، او هم نمیداند که این از چه زاویهای نگاه میکند؟ اینقدر آدمها باید با هم گفتگو کنند تا زاویۀ دیدشان به همدیگر نزدیک بشود.
- گاهی اوقات آقایان وقتی یکمقدار بدحجابی از یک خانم ببینند، او را فاسد میپندارند. یا بعضی وقتها میخواهند با زاویۀ نگاه خودشان، او را به حجاب دعوت کنند، لذا منطقشان برای یک خانم، قابل پذیرش نیست و حتی ممکن است موجب سوءتفاهم شود و او را بدحجابتر کند!
خیلیوقتها باید دنبال نگاه متفاوت باشیم / یک هنرمند قبل از هنرِ بهتصویرکشیدن، هنرِ «انتخاب زاویۀ دیدِ متفاوت» دارد
- انسانها بر اساس زاویه دیدشان، مسائل را متفاوت میبینند؛ مثلاً اگر از زاویۀ قیامت و عالم آخرت، به زندگیِ دنیا نگاه کنی، دنیا را متفاوت خواهی دید یا اگر از زاویۀ دید خدا به عالم نگاه کنی، همهچیز متفاوت خواهد شد. بسته به اینکه از چه زاویهای به پدیدهها نگاه کنی تفاوتها ایجاد میشود؛ فیلسوفبودنِ یک فیلسوف، مرهون چگونگیِ نگاه اوست، عارفبودن یک عارف نیز مرهون نوع نگاه اوست.
- یک هنرمند قبل از اینکه هنرِ بهتصویر کشیدن و ترسیمکردن داشته باشد، هنرِ «انتخاب زاویۀ دیدِ متفاوت» دارد. مسئلۀ اول ما در علم و آگاهی، در تفکر و تحلیل و در توصیف یا نقد پدیدهها و بیان آنها به زبان علم، شعر یا هنر، زاویۀ دید است. این شعر سهراب سپهری: «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید» -که از شاهکارهای ادبیات فارسی است- حکایت از زاویۀ دید دارد.
- ما خیلیوقتها باید دنبال نگاه متفاوت باشیم؛ اما چگونه؟ اینکه سعی کنیم از جهات و زوایای مختلف به پدیدهها نگاه کنیم؛ مثلاً یکبار قدّ و اندازۀ خودمان را از نگاه مورچهها ببینیم و یکبار از نگاه پرندگانی که در حال پرواز هستند! بسیار ارزشمند است که آدم بتواند از جهات مختلف، خودش را نگاه کند تا زاویۀ دیدِ درستی را که قرآن به آن «بصیرت» گفته، پیدا کند.
مواظب زاویۀ دید خودت باش! / تیتر روزنامهها حکایت از واقعیت نیست؛ حکایت از زاویۀ دید است
- مردم و خصوصاً جوانان برای اینکه فریبِ روزنامهها و رسانهها را نخورند باید بدانند که تیترهای روزنامهها، حکایتِ از واقعیت نیست، بلکه حکایتِ از زاویۀ دید است! روزنامه در اصل، محل انتقال آگاهی به مخاطب نیست، بلکه محل انتقال زاویۀ دید به مخاطب است؛ یعنی به تو میگوید «اینطوری نگاه کن!» تیترها میخواهند زاویۀ دید خاصی را به مخاطب منتقل کنند.
- انسان باید مواظب زاویه دید خودش باشد و در این زمینه، مراقبت و دقت داشته باشد، مثلاً اینکه با هر کسی نشست و برخاست نکند. هرکسی هر چیزی گفت، پیش خودت بگو: «او معمولاً مسائل را با این زاویه نگاه میکند؛ باید حواسم باشد!» یعنی سخن او را از فیلتر زاویۀ دید خودت-که إنشاءالله صحیح است- عبور بده! اگر درباره یک واقعیت یا اتفاق، میخواهی خبری از کسی بگیری، ببین آیا زاویۀ دیدِ آن فرد، درست است؟ اگر زاویۀ دیدش درست نباشد، در خبرِ مربوط به آن اتفاق، دست میبرد؛ مثلاً بزرگنمایی یا کوچکنمایی میکند.
- اینکه میبینید بعضی از انقلابیها بعد از چندوقت غیرانقلابی میشوند، یا کلاً ضدانقلاب میشوند، بهدلیل سبک نگاه و زاویۀ دیدِ غلط است. اگر کسی بر اساس یک زاویۀ دید درست، انقلابی بشود، این خیلی خوب است، ولی اگر زاویۀ دیدش در خیلی از مسائل، درست نباشد، حتی اگر الان-ظاهراً- خیلی انقلابی باشد، بعداً از قطار انقلاب پیاده خواهد شد.
باید در آموزش و پرورش، روی زاویۀ دید بچهها خیلی کار کنیم
- استکبار جهانی در تبلیغ و «تحمیل زاویۀ دید» به افراد، خیلی حرفهای کار میکند. یک فیلم – هر موضوعی که داشته باشد- بی سر و صدا زاویۀ دید خودش را به تو منتقل میکند و تحمیل میکند که «اینجوری نگاه کن!» باید در آموزش و پرورش روی زاویۀ دید خیلی کار بکنیم. مثلاً اینکه بچهها یک صحنه را چند جور سر کلاس توصیف کنند (نه اینکه هر کسی یک انشاء بنویسد و بیاورد) تا بچهها به انواع زاویههای دید، اشراف پیدا کنند و بزرگ بشوند.
- انسان وقتی به کسی علاقه دارد و با او اُنس میگیرد، دوست دارد زاویۀ دیدِ او را نسبت به مسائل مختلف، بداند. مثلاً بعضیها دوست دارند بدانند که زاویۀ دید بازیگر موردِ علاقۀ آنها نسبت به فلانموضوع چیست؟ و در رسانهها اینگونه اخبار را دنبال میکنند.
یکی از فوائد انس با اولیاء خدا، پیبردن به زاویۀ دید آنهاست
- یکی از فوائد انس با اولیاء خدا و اهل معرفت، پیبردن به زاویۀ دید آنهاست؛ چراکه آنها یک عمر ریاضت کشیدهاند تا زاویۀ دید درستی پیدا کردهاند. در دعای عرفه ببینید که امامحسین(ع) از چه زاویهای به خلقت و پدیدههای عالم نگاه میکنند، لذا جا دارد عمرتان را صرف پیدا کردن زاویۀ دید اولیاء خدا کنید، خیلی تفریح لذتبخش و جذابی است!
- بحث زاویۀ دید در عرصۀ روضهخواندن نیز خیلی مهم است؛ روضهخوان به شما یک زاویۀ دید میدهد و میگوید از این زاویه نگاه کن؛ وقتی از آن زاویه نگاه کنید، اشک میریزید و لذت میبرید. میشود واقعۀ کربلا را از یک زاویۀ غلط دید و حتی بدون کلمهای دروغ، شکوه و زیبایی آن را در نظر مخاطب، خراب کرد! کربلا و عاشورا هنوز جا دارند که از آنها تصاویر جدید ارائه بشود؛ بهدست آمدن این تصاویر جدید وابسته به این است که از چه زاویهای به آن نگاه کنیم.
رشد مادران در گرو فرزندآوری
مادران با تولد هر فرزند، خود را رشد میدهند. کسی که خود را از مادری برای فرزندان متعدد محروم میکند، مواهب معنوی فراوانی را از دست میدهد. هر فرزند یک اثر هنری فاخر است که ارزش یک عمر سرمایهگذاری هنرمند را دارد. چشمها سالها به اثر خیره میشود، ولی دلها هنرمند را تحسین میکنند.