ولایت فقیه از دیدگاه شهید آیت الله مطهری

an314067

از ديدگاه شهيد مطهري در عصر غيبت نيز فقيهان واجد شرايط از سوي امام معصوم به ولايت نصب شده و نايبان آنان بشمار مي‏روند . اما يك تفاوت مهم ميان عصر حضور و عصر غيبت وجود دارد كه استاد شهيد با عنايت به نيازهاي زمان، بدان توجه كرده است. از آنجا كه ايشان به نيازها و مقتضيات زمان توجهّي ويژه داشت، تلاش مي‏كرد كه آموزه‏هاي ديني با نيازهاي زمان در تعارض قرار نگيرد. از اين رو معتقد بودند كه در عصر غيبت كه حاكميت به عنوان «فقيه جامع شرايط» واگذار شده، مردم مصاديق اين عنوان را شناسايي كرده و از ميان آنان يك نفر را انتخاب مي‏كنند؛ بدين ترتيب آموزه‏هاي ديني با نياز روز جامعه در تعيين سرنوشت خود همنشين شده و نظامي با هويت و اصالت ديني و برخاسته از خواست و اراده مردم مؤمن شكل مي‏گيرد. چنانكه در تفسير فرمان امام به نخست وزير دولت موقت كه مرقوم فرموده بودند: «به موجب حق شرعي (ولايت فقيه) و به موجب رأي اعتمادي كه از طرف اكثريت قاطع ملت به من ابراز شده، رييس دولت را تعيين مي‏كنم»، مي‏نويسند: «ولايت فقيه، يك ولايت ايدئولوژيكي است و اساساً فقيه را خود مردم انتخاب مي‏كنند و اين امر عين دموكراسي است. اگر انتخاب فقيه انتصابي بود و هر فقيهي فقيه بعد از خود را تعيين مي‏كرد، جا داشت كه بگوييم اين امر خلاف دموكراسي است.»


همچنين در موضوع ولايت فقيه شهيد مطهري مسأله نظارت را مطرح مي نمايند؛ البته اين مساله باآنچه امروزه تحت عنوان « نظارت فقيه » توسط برخي از افراد يا جريانات سياسي مطرح مي شود، تفاوت اساسي دارد .امروزه معمولاً كلمه « نظارت » شهيد مطهري با حفظ مساله ولايت ، اين نكته را روشن مي كند كه ولي فقيه مانند رييس جمهور يانخست وزير رييس دولت نيست ؛ بلكه به عنوان يك ايدئولوگ از بالاجريانات را هدايت و كنترل مي كند و بر آنها نظارت دارد : «ولايت فقيه به اين معنا نيست كه فقيه خود در راس دولت قرار بگيرد و عملا حكومت كند .نقش فقيه دريك كشور اسلامي ؛ يعني ، كشوري كه در آن مردم ، اسلام را به عنوان يك ايديولوژي پذيرفته و به آن ملتزم و متعهد هستند، نقش يك ايديولوگ است ،نه نقش يك حاكم . وظيفه ايديولوگ اين است كه بر اجراي درست و صحيحايديولوژي نظارت داشته باشد .او صلاحيت مجري قانون و كسي را كه مي خواهد رييس دولت بشود و كارها را در كادر ايديولوژي اسلام به انجام برساند، مورد نظارت و بررسي قرار دهد». سپس به فرمان حضرت امام ومبني بر نخست وزيري بازرگان اشاره مي نمايد.( پيرامون انقلاب اسلامي ، ص ۸۵ ، به نقل از سايت تبيان )
در يك جمع بندي مي توان پيرامون ديدگاه شهيد مطهري درباره ولايت فقيه به موارد ذيل اشاره نمود :
۱) استاد مطهري بر خلاف سكولارها، مدافع نظريه دو ساحتي بودن دين اسلام است؛ به اين معني كه معتقد است علاوه بر مسائل اخروي، مسائل دنيوي نيز مورد توجه اسلام بوده است؛
۲) استاد مطهري براي حكومت اسلامي مبتني بر ولايت فقيه دو ركن قائل است: ركن الهي و ركن مردمي.
۳) استاد مطهري در اثبات ولايت فقيه از ادله عقلي و نقلي بهره برده است؛
۴) استاد مطهري ميان نظام سياسي مبتني بر ولايت فقيه و دموكراسي ناسازگاري نمي بيند.

جهت آگاهي و مطالعه بيشتر ر.ك :
۱٫ كتاب انديشه سياسي آيت الله مطهري ، نجف لك زايي ، قم : بوستان كتاب .
۲ . امامت و رهبري، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا، ۱۳۶۶٫
۳ . پيرامون جمهوري اسلامي، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا، ۱۳۷۴٫
۴ . پيرامون انقلاب اسلامي، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا.
۵ . مديريّت و رهبري در اسلام، مرتضي مطهري ، مجموعه آثار، ج ۳،
۶ . مردمسالاري ديني از ديدگاه شهيد مطهري ، احمد حيدري‏ ، فصلنامه حكومت اسلامي ، ش ۳۱ .
۷٫ رهبري در فرهنگ اسلامي از ديدگاه شهيد مطهري ، سيد صمصام الدين قوامي ، فصلنامه حكومت اسلامي ، ش ۳۱ .
۸ . ماهيت حكومت اسلامي ، سيد جواد ورعي ، فصلنامه حكومت اسلامي ، ش ۳۱ .

دانلود کلیپ