نحوه ثبت نام در سامانه مودیان مالیاتی: راهنمای کامل و قابل فهم
نحوه ثبت نام در سامانه واسط مالیاتی یکی از مهمترین مسائلی است که برای افرادی که به عنوان مشمولان مالیاتی شناخته میشوند بسیار حائز اهمیت است. این سامانه به افرادی که در حوزه اقتصادی فعالیت میکنند، اجازه میدهد تا به صورت الکترونیکی اقدام به ارسال صورتحسابهای مالی و پرداخت مالیات خود کنند.
برای ثبت نام در سامانه مودیان مالیاتی، مشمولان باید به آدرس tp.tax.gov.ir مراجعه کنند. در این سامانه، ثبت نام برای اشخاص حقیقی و حقوقی انجام میشود. برای ثبت نام، ابتدا باید مراحل پیش ثبت نام را در درگاه ملی خدمات الکترونیک سازمان امور مالیاتی انجام داده و سپس به ثبت نام نهایی در سامانه مودیان مالیاتی بپردازند.
با ثبت نام در سامانه مودیان مالیاتی، مشمولان مالیاتی میتوانند به راحتی از خدمات الکترونیکی سازمان امور مالیاتی استفاده کنند. این سامانه به آنها امکان میدهد تا به صورت آنلاین، مالیات خود را پرداخت کنند و از خدمات دیگری نظیر ارسال صورتحسابهای الکترونیکی و دسترسی به اطلاعات مالی خود، بهرهمند شوند.
سفارش طراحی سایت در اراک (اهمیت طراحی سایت اراک)
سفارش طراحی سایت در اراک (اهمیت طراحی سایت اراک)
اگر به دنبال یک راهکار حرفهای و کارآمد برای طراحی وبسایت در اراک هستید، این مقاله را به دقت مطالعه کنید. ما اهمیت داشتن وبسایتی جذاب، کاربرپسند و از نظر ظاهری جذاب را درک کرده و با شما همکاری خواهیم کرد تا وبسایتی را ایجاد کنیم که بهطور کامل با نیازهای شخصی شما هماهنگ باشد. طراحان شرکت وبسا دارای تجربهای گسترده در ایجاد وبسایت برای صنایع مختلف، از مشاغل کوچک گرفته تا شرکتهای بزرگ هستند. ما از آخرین تکنولوژیها و ابزارهای طراحی برای ساخت یک وبسایت استفاده میکنیم که به دقت نیازهای شما را برآورده سازد و در تمام مراحل، از طراحی اولیه تا راهاندازی نهایی، با شما همکاری خواهیم کرد.
در دنیای امروز، حضور آنلاین به عنوان یک جزء ضروری در کنار بازار سنتی، امری حیاتی است. کسب و کارهای سنتی به مرور زمان دچار افت رنگ میشوند و در دنیای مدرن، کمتر کسب و کاری بدون وبسایت قادر به بقا، رشد و دوام است. اراک به عنوان یکی از شهرهای صنعتی ایران، در رتبه اول کشور در زمینههای مختلف صنعتی قرار دارد. با این وجود، متاسفانه بسیاری از صنایع و کسب و کارها هنوز به فعالیتهای آنلاین و فضای وب پیوسته نکردهاند.
خودرو هیدروژنی
خودرو هیدروژنی
نویسنده: boogh بوق
hydrogen car

خودرو هیدروژنی (انگلیسی: Hydrogen vehicle) به وسایل نقلیه ای اطلاق میشود که از هیدروژن به عنوان سوخت مصرفی برای تولید نیروی محرکه موتور استفاده میکند. موتورهای هیدروژنی در وسایل پرتاب راکتهای فضایی، خودروها و سایر وسایل نقلیه مورد استفاده قرار میگیرند. موتور خودروهایی هیدروژنی انرژی شیمیایی هیدروژن را به انرژی مکانیکی تبدیل کرده یا با سوزاندن هیدروژن در یک موتور درونسوز این نیرو را تأمین مینمایند. گونه ای دیگر از موتورهای هیدروژنی نیز از طریق واکنش هیدروژن با اکسیژن در یک سلول سوخت، نیروی مورد نیاز موتورهای الکتریکی را تأمین میکند. استفاده گسترده از هیدروژن برای سوخت رسانی در حمل و نقل، بعنوان یکی از عناصر کلیدی در اقتصاد هیدروژن بشمار میآید.
عده ای معتقدند گاز هیدروژن سوخت پاکِ آینده خواهد بود. محققان طرحی در اروپا می خواهند با تبدیل هیدروژن به سوخت اصلی خودروها اولین شبکه سراسری سوخت رسانی هیدروژن را برای رانندگانِ خودروهای پیل سوختی در اروپا به راه بیندازند. در حال حاضر دانمارک اولین کشور دنیاست که در آن شبکه ملی سوخت رسانی برای هیدروژن وجود دارد.
یکی از راههای کاهش انتشار گاز دی اکسید کربن استفاده از هیدروژن به جای بنزین و دیزل است. محققان طرح اروپایی تبدیل هیدروژن به سوخت اصلی خودروها در دانمارک به دنبال راهی برای پیشبرد این فناوری هستند. در اروپا در حال حاضر تنها چند صد وسیله نقلیه با سوخت گاز هیدروژن وجود دارد.
دانمارک اولین کشور دنیاست که در آن شبکه ملی سوخت رسانی برای هیدروژن وجود دارد. حدود ۱۰ جایگاه سوخت رسانی هیدروژنی در نقاط استراتژیک کشور راه اندازی شده است.
سوخت گیری در عرض کمتر از پنج دقیقه
تی آیس لائوستن ینسن، مدیرعامل «دانمارک هیدروژن»، شبکه ملی سوخت رسانی هیدروژن در دانمارک درباره خودورهای هیدروژنی می گوید: «در خودرو به جای باتری یک پیل سوختی هیدروژنی قرار دارد که در آن در اثر واکنش بین هیدروژن و اکسیژن، آب و الکتریسیته تولید می شود. در واقع یک واکنش شیمیایی رخ می دهد و تنها گازی که از اگزوز ماشین بیرون می آید بخار آب است.»
هدف «طرح اروپایی تبدیل هیدروژن به سوخت اصلی خودروها» این است که طی دو سال حدود۵۰ جایگاه سوخت رسانی هیدروژنی در سرتاسر اروپا ساخته و تعداد خودروهای برقی هم که با هیدروژن کار می کنند دو برابر شود. اما مزیتهای خوردوی هیدروژنی نسبت خودروهای برقی که با باتری کار می کنند چیست؟
تی آیس لائوستن ینسن درباره مزایای این خودور می گوید: «این خودروها خیلی نرم حرکت می کنند و موتور آن سروصدا نمی کند. یکی از مزایای این خودرو این است که می توانید از همان الگوهای موتورهای احتراقی استفاده کنید، یعنی می توانید به ایستگاه سوخت رسانی بروید و پیل سوختیِ خوردو را سه الی پنج دقیقه با گاز هیدروژن شارژ کنید و با آن بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ کیلومتر رانندگی کنید.»
تولید هیدروژن پاک
پس از خودروهای هیبریدی و الکتریکی، پیشگامان خودروسازی جهان درصدد عرضهی تجاری اتومبیلهای مبتنی بر سوخت هیدروژنی هستند. تویوتا و هوندا اولین محصولات هیدروژنی خود را امسال و سال آتی روانهی بازار خواهند کرد و انتظار میرود باقی خودروسازان نیز به جمع آنها بپیوندند. در ادامه به بررسی ساختار و جزئیات مرتبط با این خودروها خواهیم پرداخت.
براساس اعلام تویوتا، بزرگترین خودروساز حال حاضر جهان برای عرضهی تجاری اولین خودروی هیدروژنی خود بصورت تجاری در سال ۲۰۱۵میلادی برنامهریزی کرده است. میرای با قیمت ۵۷٫۵۰۰ دلار در اختیار خریداران قرار خواهد گرفت. همچنین هوندا، بهعنوان دیگر خودروساز شناخته شدهی ژاپن، برای عرضهی خودروی هیدروژنی خود در سال ۲۰۱۶میلادی برنامهریزی کرده است. اما چرا خودروسازان با وجود انواع خودروهای هیبریدی و الکتریکی در پی تولید خودروهای هیدروژنی هستند؟ برای استفاده از خودروهای الکتریکی چون تسلا، باید کاربران ساعتها وقت صرف شارژ شدن کامل خودروی خود کنند، در حالی که سوختگیری خودروهای هیدروژنی کمتر از پنج دقیقه طول میکشد. تنها راهکاری که امکان تامین انرژیهای خودروهای الکتریکی را در کوتاهترین زمان ممکن میسر میکند، تعویض باتریها است که با توجه به قیمت بالای این باتریها، چندان عاقلانه نیست. شاید از خود بپرسید که چرا با وجود این امکانات هنوز خودروهای هیدروژنی بصورت تجاری و گسترده در خیابانها قابل مشاهده نیستند؟ عوامل متعددی در این باره دخیل است که میتوان از جملهی آن به بهرهوری، آلودگی هوا، سیاست و انرژی اشاره کرد.
خودروی هیدروژنی چیست؟
خودروهای پیل سوختی به اتومبیلهایی اطلاق میشود که باتری مورد استفاده در آنها هیدروژن/اکسیژن است. برخلاف باتریهای معمول مورد استفاده، باتریهای هیدروژنی ساختار بستهی مملو از مواد شیمیایی ندارند، بلکه میتوان آنها را با گاز هیدروژن شارژ کرد. شماری از باتریها علاوه بر هیدروژن توانایی کار با گازهای دیگر، نظیر متان و بنزین را دارند، اما این موارد در کاربردهای محدود صنعتی چون نیروگاهها یا لیفتراکها مورد استفاده قرار میگیرند.
همچون باتریهای معمول مورد استفاده، باتریهای سوختی نیز از وجود آند، کاتد و الکترولیت بهره میبرند. اغلب خودروهای هیدروژنی تولید شده همچون تویوتا میرای و هوندا افسیایکس کلاریتی، از باتریهای سوختی با الکترولیت پلیمری بهره میبرند. این نوع باتریها که اصطلاحا Polymer Exchange Membrance Fuel Cell یا به اختصار PEMFCنام گرفتهاند، برای استفاده در انواع وسایل نقلیه توسعه یافتهاند. در این پیلهای سوختی، هیدروژن با فشار از درون کاتالیزور پلاتینیوم عبور میکند که با عبور از این مرحله دو یون و دو الکترون به دست میآید. الکترونهای حاصل در فرآیند نیرو بخشیدن به موتور الکتریکی خودرو مورد استفاده قرار میگیرند و یونهای حاصل نیز با اکسیژن ترکیب شده و در نتیجه بخار آب از اگزوز خودرو خارج میشود. پیلهای سوختی PEMFC به اندازهای در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا انرژی مورد نیاز برای تامین نیروی الکتریکی مورد نیاز خودرو تامین شود.
در حال حاضر کدامیک از خودروسازان مطرح جهان در اتومبیلهای هیدروژنی تولید کردهاند؟ هیوندای نمونهای از توسان را در تابستان سال جاری میلادی بصورت لیزینگ و با یک قرارداد سه ساله با پرداخت ۴۹۹ دلار در ماه روانهی بازار کرده است. غول خودروسازی کرهی جنوبی برای فروش ۶۰ هیوندای توسان هیدروژنی در جنوب کالیفرنیا برنامهریزی کرده است. تویوتا برای فروش میرای به قیمت ۵۷٫۵۰۰ دلار در سال ۲۰۱۶ برنامهریزی کرده است. هوندا هم وعدهی عرضهی خودروی هیدروژنی خود را در سال ۲۰۱۶ میلادی داده است. باواریاییها اعلام کردهاند که در آیندهی نزدیک نسخهی بیامدبلیو هیدوژنی را معرفی خواهند کرد. این خودروساز آلمانی با تویوتا برای اشتراکگذاری فناوریهای مورد استفاده به توافق رسیده است. سایر خودروسازان مطرح دنیا چون جنرالموتورز در حال آزمایش خودروهای هیدروژنی هستند.
هیدروژن مورد نیاز در کجا تولید خواهد شد؟
در صورتی که هدف از تولید خودروهای هیدروژنی ایجاد یک چرخهی سبز و بدون تولید آلودگی است، هیدروژن مورد نیاز نیز باید از راههایی تولید شود که آلودگی را به محیط زیست تحمیل نکند. اما تولید هیدروژن فرآیند بسیار سختی دارد. بهترین راه برای به دست آوردن گاز هیدروژن استفاده از الکترولیز برای جدا کردن هیدروژن و اکسیژن در آب است. این روش اصلا بهینه نیست و هزینهی مورد نیاز برای تولید هر کیلوگرم هیدروژن در بهینهترین حالت ۲.۵ دلار است.
تغییر ساختار گاز طبیعی راهکار دیگری است که میتوان برای تولید هیدروژن از آن استفاده کرد، اما نکتهی منفی این روش تولید آلودگی است. در این روش دمای بخار آب در حدود ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ درجهی سانتیگراد افزایش مییابد و در این مرحله بخار با گاز متان مخلوط میشود که نتیجهی آن تولید مونوکسید کربن و هیدروژن در کنار مقدار کمی دیاکسید کربن است. در حال حاضر بیش از ۹۵ درصد از هیدروژن تولید شده در آمریکا به این روش به دست میآید.
سوخت هیدروژنی چیست؟
سوخت هیدروژنی سوختی پاک است که وقتی جایگزین سوخت های فسیلی می شود آلودگی هایی که از سوخت های فسیلی تولید می شود را ندارد و فقط آب تولید می کند. پیش بینی می شود که هیدروژن به عنوان یک منبع انرژی پاک در قرن ۲۱، برای انتقال انرژی مورد استفاده قرار گیرد.
هیدورژن نیز به عنوان یکی از منابع تامین انرژی و سوخت در خودروهای امروزی می باشد.
خودروهای هیدروژنی به دو روش ساخته می شوند.
روش اول : سوخت هیدروژنی مستقیما به عنوان یک سوخت در موتور احتراق داخلی مورد استفاده قرار می گیرد.
روش دوم : هیدروژن در ابتدا توسط یک پیل سوختی به انرژی الکتریکی تبدیل شده و به سپس انرژی الکتریکیبا یک موتور الکتریکی به نیروی حرکتی ماشین تبدیل می شود. که البته این روش خیلی بهتر از روش اول هست.

یکی از مشکلات خودروهای هیدورژنی ذخیره سازی هیدروژن لازم برای خودرو می باشد برای اینکه چگالی انرژی در خودروهای هیدروژنی افزایش یا آن گاز را فشرده می کنند و یا اینکه تبدیل به مایع می کنند. البته تحقیقاتی هم در حال انجام هست که تا خودروهای هیدروژنی به صورت سوخت جامد نیز تولید شود.
ما در خودروهای با مصرف گاز CNG نیز از فشرده سازی استفاده می کنیم اما در خودروهای هیدورژنی برای تامین چگالی انرژی لازم می بایستی عمل فشرده سازی بیشتری نسبت به CNG انجام شود که این امر باعث می شود وزن مخزن های هیدوژن افزایش یابد. البته هم اکنون از تکنولوژی مخزن های کامیوزیت کربن فشار بالا استفاده می کنند.
فرق دوم در ميزان نفوذ هيدروژن در فشارهاي بالا مي باشد. مولکول هاي هيدروژن در مقايسه با مولکول هاي هيدروکربنها بسيار کوچکتر مي باشند و مسئله آب بندي تجهيزات در فشار بسيار بالا چالش ديگري در ساخت این خودروها می باشد. از ديگر مشکلات مربوط به خودروهاي هيدروژني منابع تأمين و توزيع هيدروژن در سطح کشورها مي باشد.
خودروهاي گازسوز به دليل وجود زيرساخت هاي گازرساني در کشور با مشکلات کمتري روبرو هستند ولي زيرساختي براي توزيع هيدروژن در هيچ جاي دنيا وجود ندارد. فارغ از مسئله ذخيره سازي هيدروژن مسئله قيمت پيلهاي سوختي نيز چالش ديگري روبروي خودروهاي هيدروژني مي باشد.
https://www.google.ae/url?q=http://boogh.ir
فیلتر ممبران
فیلتر ممبران پالایه سازان فرآیند توس
فیلتر ممبران در دستگاه تصفیه آب، یکی از اجزای اصلی است که برای تصفیه آب به کار میرود. این فیلت، با استفاده از تکنولوژی ممبران از جنس پلیمر، ذرات و آلایندههای موجود در آب را حذف میکند و به آب تصفیه شده تبدیل می شود.
فرآیند کار فیلتر ممبران در دستگاه تصفیه آب به این صورت است که آب از طریق یک ممبران صافی میگذرد. ممبران ترکیبی از پلیمرهایی است که قطر منافذ آنها بسیار کوچک است و قادر به حذف ذرات و آلایندههای موجود در آب است. این فیلتر قادر است به صورت انتخابی، ذرات بزرگتر را حذف کند و به آب خالص دسترسی داشته باشد.
انواع فیلتر ممبران
دانلود آهنگ نم نم بارون زد از رضا مریدی
دانلود آهنگ جدید رضا مریدی به نام «نم نم بارون زد»
برای دانلود آهنگ زیبا و شنیدنی نم نم بارون زد با صدای رضا مریدی به همراه متن ترانه و با کیفیت های ۳۲۰ و ۱۲۸ با فرمت MP3 با موزیکدل❤️ همراه باشید.
شعر و ملودی : حسین رجبی
تنظیم و میکس و مستر : هادی برهان
Download New Music, (Ahang) BY : Reza Moridi – Nam Nam Baroon Zad/ And lyrics

| خواننده | آهنگ |
|---|---|
| رضا مریدی | نم نم بارون زد |
| منتشر شده در موزیکدل | |
آشنایی با رنو تالیسمان
آشنایی با رنو تالیسمان
نویسنده: boogh بوق
آشنایی با رنو تالیسمان

سال ۲۰۱۶ بود که خودروی رنو تالیسمان وارد کشور شد. این خودرو برخلاف دیگر محصولات رنو (آگهی های خرید و فروش رنو) که در ایران حضور داشتند، ظاهری انقلابی داشت. چهرهی زیبا و اسپرت بهعلاوه ابعاد بزرگتر نسبت به دیگر سدانهای رنو، لیست بلند بالایی از آپشن، همگی گویای خودرویی متفاوت از این خودروساز فرانسوی بود. در حقیقت رنو تالیسمان طلسم رنو را در طراحی های کسل کننده شکست.
طراحی ظاهری
همانطور که گفته شد، تالیسمان ظاهری زیبا و اسپرت دارد که طراحی کاملا جدید به حساب میآید. ابعاد بیرونی خودرو گویای یک سدان بزرگ با فضای کابین و صندوق بسیار میباشد که طراحی قسمت جلو و عقب کاملا منطقی است و همخوانی خوبی را شاهد هستیم، در کل میتوان گفت خودروی زیبایی را شاهد هستیم که در کنار رقیب خود، یعنی کیا اپتیما (آگهی های خرید و فروش کیا اپتیما) حرف های زیادی برای گفتن دارد.
طراحی داخلی
در قسمت داخلی، رنو تلیسمان (آگهی خرید و فروش رنو تلیسمان) شاهد یک مانیتور بسیار بزرگ در وسط داشبورد و صفحه کیلومتر دیجیتالی، بهعلاوه هدآپ دیسپلی کوچک که همگی حس مدرن بودن را منتقل میکنند. کیفیت کابین و ادوات داخلی تالیسمان شاید به مراتب ضعیف تر از اپتیما باشد اما از نظر آپشن که دو تیپ E2 و E3 در بازار ایران موجود میباشد.
از سری آپشنهای خودرو تالیسمان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کروز کنترل
- ۵ حالت رانندگی
- تعلیق الکترونیکی
- سنسور عقب و جلو
- سنسور باران و نور
- نور بالا اتومات
- چراغ چرخشی
- نورپردازی داخلی
- فرمان برقی حساس به سرعت
- ماساژور صندلی جلو
- صندوق پران هوشمند
- سقف پانوراما
- …
اطلاعات فنی و سواری تالیسمان
رنو تالیسمان به یک موتور ۴ سیلندر با حجم ۱۶۰۰ سیسی توربو شارژر دار مجهز شده که ۱۹۰ اسب بخار قدرت و ۲۶۰ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند که با وزن ۱۴۴۰ کیلوگرم صفر تا صد کیلومتر را در ۷.۵ ثانیه پر میکند. باک این خودرو ۵۰ لیتر بوده و مصرف ترکیبی آن ۶.۵ لیتر در صد کیلومتر میباشد. همگی این ارقام نشان از برتری فنی این رنو تالیسمان نسبت به رقیب کرهای خود یعنی کیا اپتیما دارد. اما از نظر کیفیت و نرمی، سواری تالیسمان خودروی خشک محسوب میشود که کاملا در چالههای خیابان کوبشهای آن حس میشود.
در کل رنو تلیسمان یک خودروی سدان با فضای کابین و صندوق مناسب و شتاب و عملکرد فنی خوبی میباشد که میتوان گفت سواری خشکتر و کابین بیکیفیتتری نسبت به اپتیما دارد.
مجید رضوی قلبمی پس
دانلود آهنگ جدید مجید رضوی به نام قلبمی پس
Majid Razavi – Ghalbami Pas
مجید رضوی قلبمی پس
+ متن ترانه قلبمی پس از مجید رضوی با بهترین کیفیت
اگه عشق تو منم قلبمی پس دلرو بردی اصن بد زدی رفت
ترانه و آهنگ : مجید رضوی – تنظیم : مسعود جهانی

توییت | علت نورانیت و نام پرآوازه حضرت مسیح(ع)
خداوند به حضرت مریم برکت داد بخاطر دعای مخلصانه مادرش، و به حضرت مریم فرزندش مسیح را در نهایت لطف و معجزه عنایت فرمود بخاطر پاکی و معنویتش و به حضرت مسیح نورانیت و نام پرآوازه داد بخاطر جهاد و مظلومیتش.
معلوم میشود کار جهان در دست خداست که در گوشه و کنار عالم نام مسیح را میشنویم.
ایجاد «دوقطبی کاذب» در جامعه، رفتاری منافقانه است/ دوقطبیسازی موجب دیکتاتوری روانی در جامعه میشود
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران، به ذکر ریشههای شکلگیری مظلومیت امامحسین(ع) پرداخت و «پنج مورد از مقدمات شهادت امامحسین(ع)» را برشمرد که در ادامه مشروح این سخنرانی را میخوانید:
از رئیسجمهور عجیب بود که در یک سخنرانی، هم علیه دوقطبیسازی سخن میگویند، هم با طرح موضوع زن، یک دوقطبیِ کاذب برای انتخابات آتی ایجاد میکنند و به تبلیغاتچیها گرا میدهند که از این موضوع برای ایجاد دوقطبی استفاده کنند.
در کنار اعتراض به قاتلین و خاذلین امامحسین(ع) باید به ریشههای مظلومیت ایشان هم بپردازیم
- طبیعتاً مردمان هوشمند از ریشهیابی قتل اباعبدالله الحسین(ع) و مظلومیت شهید فرزند پیامبر(ص) نمیتوانند بگذرند و چقدر خوب است که در ذکر مصیبتها وقتی از مصائب عاشورا سخن گفته میشود از ریشههای شکلگرفتن این مظلومیت هم سخن به میان بیاید. کمااینکه در برخی روایات هم آمده است که حضرت زینب کبری(س) به برخی از این ریشهها در کنار گودی قتلگاه اشاره کردند.
- این ریشهها را هم نباید به اجمال از کنارشان عبور کرد بلکه با تفصیل و دقت باید در کنارشان نشست، نباید به تعجب از این فاجعه بسنده کرد که «چه شد هنوز نیم قرن نگذشته بود، فرزند پیغمبر(ص) را به شهادت رساندند؟!» خُب این یک سؤال است و یک تعجب است، اما در کنار این تعجب حرفهای فراوانی هست که میشود دربارۀ آنها تفکّر کرد.
- عزاداریها طبیعتاً یک جنبۀ اعتراضی دارند؛ ولی انشاءالله یک زمانی برسد که مردم ما فقط به قاتلین اباعبدالله الحسین(ع) اعتراض نداشته باشند و حتی فقط به اعتراض نسبت به خاذلین و آنهایی که امامحسین(ع) را یاری نکردند(اگرچه جزو قاتلین نبودند) هم اکتفا نکنند. یعنی اعتراض در محدودۀ قاتلین و خاذلین محدود نشود، بلکه این اعتراض را در عزاداریها گسترش بدهند و به ریشههای شکلگیری واقعۀ کربلا برسند. برخی از این ریشهها را در اینجا بر میشمارم که اتفاقاً برای موقعیت شریفی مثل نماز جمعه هم لازم است.
۱٫ یکی از ریشههای واقعۀ کربلا، جریان نفاقی بود که در زمان پیامبر(ص) شکل گرفت
- شاید بتوانیم بگوییم یکی از اولین ریشهها در زمان خود پیامبر(ص) بود. جریان نفاقی که در زمان پیامبر(ص) شکل گرفت و موجب نزول سورۀ منافقین شد؛ همان سورۀ منافقین که هر هفته در نماز جمعه خیلی تأکید شده است که خوانده بشود. وقتی در نماز جمعه خوب است که سورۀ منافقین خوانده بشود، معنایش این است که همه باید توجه به آن معنا پیدا کنند، قرائت این سوره یک وِردی نیست که صرفاً خواندنش (بدون دانستن معنا و مفهومش) مستحب باشد. بلکه دانستن معنای آن و تناسبش با نماز جمعه خیلی لازم است.
- این خیلی قابل تأمل است که چرا هر هفته در نماز جمعه، باید سورۀ منافقین خوانده بشود؟ منافقین که در این سوره، بهویژه به آنها اشاره شده است داستان روشنی دارند. داستان از این قرار بود که «عبدالله ابن اُبَی» در جریان «غزوۀ بنیمصطلق» بلند شد سخنرانی کرد و در این سخنرانی خودش، جامعه را دوقطبی کرد؛ دوقطبی مهاجرین و انصار درست کرد. رسول خدا(ص) اینقدر از این سخن ناراحت شدند که لشکر را در موقعی که آفتاب بود و باید همه استراحت میکردند، حرکت دادند. همه، غضبناکشدنِ رسول خدا(ص) را دیدند و تعجب کردند. «سعد بن عباده» آمد و گفت: یا رسول الله(ص) چهکار میکنید؟ چرا ناراحت شدید؟ فرمودند: مگر ندیدی عبدالله اُبی چه گفت؟ گفت ما اگر به مدینه برگردیم میخواهیم مهاجرین را بیرون کنیم. یعنی دوقطبی مهاجرین و انصار درست کرده بود. (قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَیٍّ زَعَمَ أَنَّهُ إِنْ رَجَعَ إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ، فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَأَنْتَ وَ أَصْحَابُکَ الْأَعَزُّ- وَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ الْأَذَلُّ، فَسَارَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَوْمَهُ کُلَّهُ لَا یُکَلِّمُهُ أَحَدٌ…؛ تفسیر قمی/ج۲/ص۳۶۹)
ایجاد دوقطبی کاذب در جامعه، رفتاری منافقانه است
- دربارۀ دوقطبیسازی خیلی باید در نماز جمعه صحبت بشود. همین سورۀ منافقین، دربارۀ «عبدالله بن ابی» -که جامعه را دوقطبی کرد و موجب غضب رسول خدا(ص) شد- نازل شده است. البته اختلاف نظر در جامعۀ اسلامی مایۀ برکت است اما دوقطبی کردن جامعه و ذلیلکردن یک قطب، و عزیز دانستن یک قطب دیگر، یک رفتار منافقانه است.
- این دوقطبیسازی متأسفانه در جامعۀ ما هم سالهاست که شکل گرفته است؛ البته این دوقطبیسازی، اوائل یک معنا و مصادیقی داشت که بعدها تغییر و تحول پیدا کرد و آن دوقطبیای که باهم دعوا داشتند، در کنار همدیگر قرار گرفتند ولی اسم این دوقطبی باقی ماند. واقعاً این دوقطبیای که امروزه در جامعۀ ما جاری است یک دوقطبیِ کاذب است.
از سخنان رئیسجمهور دربارۀ دوقطبیسازی، تشکر و تعجب میکنم!
- من تشکر میکنم که اخیراً رئیسجمهور علیه دوقطبیسازی صحبت کردند، صحبتی که ما طلبهها هم در محرم علیهِ آن حرف زدیم. ولی برای من خیلی عجیب بود که ایشان در یک سخنرانی میتوانند هم یک دوقطبی برای انتخابات آینده بسازند، هم علیه دوقطبی صحبت کنند! هم دوقطبی در موضوع زن ایجاد کنند و به تبلیغاتچیها گِرا بدهند که روی این دوقطبی- برای انتخابات آینده- کار کنید، در حالی که واقعاً آنچنان دوقطبیای در موضوع زن وجود ندارد. و بعد هم در عین حال، در همان صحبت، علیه دوقطبی صحبت کنند. این یک مقدار عجیب است و از اینجور اتفاقها در سخنان ایشان زیاد اتفاق افتاده است.
- همانطور که میدانید، آن دوقطبیسازی-در مدینه- ادامه پیدا کرد و بعد در فضای چنین دوقطبیای بود که حتی مسئلۀ خلافت هم تحت تأثیر قرار گرفت و شما داستانهای بعد از رحلت رسول خدا(ص) را میدانید.
دوقطبیسازی کاذب، موجب خفقان روانی و دیکتاتوری رسانهای در جامعه میشود
- همیشه ضرر دوقطبیسازی کاذب برای جامعه این است که موجب میشود خفقان روانی و دیکتاتوری رسانهای در جامعه ایجاد بشود، چون هر کسی میخواهد انتقاد کند، میترسد که او را منسوب کنند به یکی از دو قطب. در این صورت، شایستهسالاری هم از بین خواهد رفت. چرا؟ برای اینکه هر کسی از هر دو قطب بالا بیاید، حتی اگر شایسته نباشد، میگویند «دیگر این فرد مال قطب ما است و باید از او دفاع کنیم؛ چارهای نیست!»
- همچنین بسیاری از طرحها و حرفها در جامعه زمین میماند برای اینکه در دعوای دوقطبی نمیشود بهصورت شفاف، مسائل را بررسی کرد. بعضیها که طرفدار شفافیت هستند تا میبینند کسی که به طرفداری از یک قطبِ دیگر متهم است، از شفافیت دفاع کرده است یکدفعهای شروع میکنند علیه شفافیت حرفزدن!
- واقعاً حرکت جامعه اگر بخواهد رو به پیشرفت و تعالی باشد، دوقطبیسازی مانعِ آن خواهد شد؛ مخصوصاً با سکوت اهل علم، اهل اندیشه در حوزه و دانشگاه. از نتایج دوقطبیسازی این است که هر انتقادی را تلقّی به توهین میشود و با هر امر به معروف و نهی از منکری خیلی سخت برخورد میشود.
دیکتاتوری روانیِ ناشی از دوقطبیسازی کاذب، شومتر است یا دیکتاری امثال رضاخان و آلسعود؟
- من تقاضا میکنم اندیشمندان بررسی کنند «دیکتاتوری رسانهای» که معمولاً ذیل عملیات دوقطبیسازی کاذب انجام میگیرد، شومتر است یا دیکتاتوریِ انواع دیکتاتورها مثل رضاخان قلدر و آلسعود که دیکتاتوری دارند و خیلی هم محبوب استکبار جهانی هستند؟
- دوقطبیسازی کاذب موجب دیکتاتوری روانی میشود. خدا لعنت کند کسانی را که به این دوقطبیسازیها دامن میزنند، خدا لعنت کند کسانی را که هر کسی انتقادی میکند او را متهم و منتسب به یک جناح میدانند، این لعنتیها کسانی هستند که نمیگذارند جامعه جلو برود و فضای نقد و گفتگوی آزاد پیش بیاید.
- صهیونیستها این دوقطبیسازی را در بسیاری از کشورهای پیشرفتۀ جهان اجرا کردند و همینجوری هم کشورهای دیگر جهان را اداره میکنند. البته در کشور ما موفق نشدند، منتها دعوایش را همیشه راه میاندازند.
با دوقطبیسازی، کسانی بالا میآیند که شایسته نیستند
- در جریان همین دوقطبیسازی است که بالاخره یک کسانی رشد میکنند و بالا میآیند بدون اینکه شایسته باشند و این افراد در همین دوقطبیسازی-که بیبیسیچیها با تبعیت از بیبیسی خبیث، دنبالش هستند- فرصت جولان پیدا میکنند و حقایق پنهان میماند.
- یکی از ریشههای قتل اباعبدالله الحسین(ع) در سورۀ منافقین بیان میشود؛ این سوره دربارۀ کسی نازل شد و به دلیلی نازل شد که میخواست جامعه را دوقطبی بکند. خیلی خوب است همۀ سیاستمداران در اینباره گفتگو کنند و پرهیز بدهند از دوقطبی.
انتخابات یکی از موقعیتهایی است که برخی میخواهند جامعه را دوقطبی کنند
- انتخابات مجلس، انتخابات پر تنشی از نظر رسانۀ ملی نیست، چون معمولاً مثل انتخابات ریاست جمهوری، مناظرهای در رسانه صورت نمیگیرد. ولی به هر حال انتخابات یکی از موقعیتهایی است که بعضیها میخواهند از آن سوءاستفاده کنند و جامعه را دوقطبی کنند.
- انتخابات در یک جامعۀ سالم، انتخاباتی است که افراد و کاندیداهایی که انتخاب میشوند، حرفهای خودشان را بزنند و با جذابیتی که در برنامههایشان هست، رأی جمع کنند، نه با تخریب دیگر کاندیداها. اگر در یک انتخابات همّت بر تخریب کاندیداهای دیگر باشد، آنهم به صورت دوقطبیسازی-که با تخریب یک نفر، فرق میکند؛ البته هر دو نوع تخریب، بد است ولی تخریب به صورت دوقطبیسازی، خیلی بدتر است- این انتخابات نتیجۀ سالمی نخواهد داشت. مثل دموکراسی غربی میشود که مردم به هر کسی رأی میدهند در نهایت میبینند که صهیونیستها روی کار هستند! در چنین انتخاباتی مردم به هر کسی رأی بدهند، وابستگان عناصر خارجی روی کار هستند و این انتخابات، انتخابات مردمسالارانۀ حقیقی نخواهد بود.
- آیا میتوانیم به انتخاباتی برسیم که در آن انتخابات، کاندیداها و نامزدهای انتخاباتی با احترام به همدیگر(نه اینکه به همدیگر تهمت بزنند و دروغ بگویند) شروع کنند طرحهای خودشان را بگویند و فوقش اگر خواستند علیه همدیگر حرفی بزنند، بگویند «طرح من بهتر از طرح شماست، ایدۀ من بهتر از ایدۀ شماست» و بیشتر از این نگویند تا جامعه دچار تنش نشود.
برخی در حد نمایندۀ مجلس، دنبال «تونِسیزاسیون کردن» ایران و دعوت به آشوب هستند!
- اباعبدالله الحسین(ع) با اینکه قیام کرده بود، فرمود: من نمیخواهم جامعه را دچار تنش بکنم. «إِنِّی لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِما» (مناقب آلابیطالب(ع)/۴/۸۹) الآن ما در حدّ نمایندۀ مجلس داریم که دنبال «تونسیزاسیون کردن» (شبیهسازی اتفاقات تونس) در ایران هستند! من نمیدانم آیا شورای نگهبان یا قوۀ قضائیه واقعاً با کسانی که اینجور دعوت به آشوب میکنند، نباید قانوناً برخورد کنند؟
- ما در حدّ رسانههای بسیار نزدیک به دولت، رسانههایی را داریم که خبر دروغ میزنند تا مملکت را به آتش بکشند. وقتی خبر را زدند و به رسانههای دشمن منتقل شد، بعداً البته پاک میکنند. آنوقت ظاهراً از نظر قانونی هم دیگر مشکلی نخواهد داشت. ولی از نظر مروّت و انصاف طبیعتاً ما انتظار داریم که رئیسجمهوری محترم اطرافیان خودشان را نهی از منکر کنند که از اینگونه رفتارها بپرهیزند چون اینها آرامش را در جامعه از بین میبرد. کمااینکه خودِ ایشان فرمودند که در جامعه باید مردم آرام باشند.
- این یکی از ریشههای قتل اباعبدالله الحسین(ع) است. آخرش هم یزید وقتی کنار سر بریدۀ اباعبدالله الحسین(ع) به توهین مشغول بود، باز هم به یک دوقطبی «بنیهاشم بنیامیه» اشاره کرد و گفت: «لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلا خَبَرٌ جَاءَ وَلا وَحْیٌ نَزَلَ» یعنی یزید گفت: اصلاً دعوای نبوت و اینها مطرح نبوده، بلکه بنیهاشم و بنیامیه دعوا داشتند، یک زمانی بنیهاشم برده الآن هم بنیامیه بُرده است!
- درست است این روش دوقطبیسازی روشی است که صهیونیستها برای ادارۀ جهان بهکار میگیرند و بیبیسی خبیث و بیبیسیچیهای خبیث دنبال میکنند، ولی یک روش منسوخ قدیمی است. انشاءالله هر موقع از این روشها فاصله گرفتیم باید برای ظهور قریبالوقوع، منتظرتر و آمادهتر باشیم.
۲٫ یکی دیگر از ریشههای شکلگیری قتل امامحسین(ع) در کلام حضرت زهرا(س)
- یکی دیگر از ریشهها و مقدمات قتل اباعبدالله الحسین(ع) را در سخن حضرت زهرای اطهر(س) میتوانیم ببینیم. ایشان دو ویژگی برای مردم مدینه برشمردند که این دو ویژگی یکی از ریشههای قتل اباعبدالله الحسین(ع) است. ) یک ویژگی این است که فرمود: «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ» (احتجاج/ج۱/ص۱۰۶) شما وقتی سخن باطل را میشنوید، به سوی سخن باطل با سرعت بیشتری میروید تا سخن حق!
- و بعد فرمود: «الْمُغْضِیَةَ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِیحِ الْخَاسِر»؛ ویژگی دوم این است که فعل قبیح خاسر را میبینید و چشمپوشی میکنید. کلمۀ «خاسر» در اینجا یعنی فعل قبیحی که به جامعه ضرر میزند. خیلی وقتها اگر انسان از کسی، افعال قبیحی دید باید آن را پنهان کند و ستّارالعیوب باشد. اما شما وقتی یک «فعل قبیح خاسر و ضررزننده» میبینید، چشمپوشی میکنید و ندیده میگیرید. جامعهای که وصفش این است که حضرت زهرا(س) میفرماید، این جامعه به جایی میرسد که اباعبدالله الحسین(ع) را به قتل میرساند.
۳٫ «کوتاهآمدن از مُرّ حق» و «عدم توهینِ باطل» از ریشههای قتل امامحسین(ع) است
- حالا یکمقدار-بهلحاظ تاریخی- جلوتر میآییم و از بسیاری از حوادث زمان حضرت زهرا(س) میگذریم. امیرالمؤمنین علی(ع) در زمان خلافتشان کلام بلندی دارند، اگر در این کلام هم دقت کنیم، میبینیم که ایشان دارند به یکی از ریشههای قتل اباعبدالله الحسین(ع) اشاره میکنند. میفرماید: «لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ مُرِّ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْبَاطِلِ لَمْ یَتَشَجَّعْ عَلَیْکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِیَ عَلَیْکُم» (کافی/۸/۶۶) اگر شما باطل را توهین میکردید، یعنی اینقدر محکم با باطل برخورد میکردید که سبک میشد و جلفبودن خودش را نشان میداد، اگر شما از مُرّ حق کوتاه نمیآمدید…
- مُرّ حق، یعنی آنجاهایی که-خصوصاً در مسائل اجتماعی- یک ذره هم نباید از حق کوتاه آمد. «توهین باطل» هم یعنی اینکه یک کاری میکردید تا بدبودن و زشتبودنِ باطل، نشان داده بشود. اگر این کار را میکردید، کسانی بر شما مسلّط نمیشدند که الآن هزاران نفر کشته بدهید برای اینکه بخواهید آنها را برکنار کنید که تازه آخرش هم نتوانید!
از شورای نگهبان تقاضا میکنم که در انتخاباتها از «مُرّ حق» کوتاه نیاید
- امیرالمؤمنین علی(ع) در کلام فوق، صریحاً به دو عامل انحطاط جامعه اشاره میکنند، یکی اینکه «لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ مُرِّ اَلْحَقِّ»، از مرّ حق کوتاه نمیآمدید. من از شورای نگهبان عزیز تقاضا میکنم که در انتخاباتها از مرّ حق کوتاه نیایند. شورای نگهبان وقتی نتواند وسط انتخابات مثل یک داور، به نامزدهای انتخاباتی «کارت قرمز» نشان بدهد، یعنی از مرّ حق کوتاه آمده است. باید بتواند وسط انتخابات این کار را انجام بدهد و هیچ تنشی هم نباید در زمین بازی ایجاد بشود. مثلاً بتواند بگوید که «آقا شما دروغ گفتید!» شما دروغ گفتید که گفتید میخواهند پیادهروها را دیوار بکشند. تمام! هرچه بادا باد! یا مثلاً یک کاندیدایی اگر برود پول پخش کند؛ همینطور.
- یک امام جمعۀ محترمی در یکی از استانها فرموده بودند «مردم، اگر برای انتخابات پول پخش کردند، پول را بگیرید یا کارت را بگیرید و شام را بخورید، ولی علیه آن کاندیدا رأی بدهید.» معلوم میشود که این اتفاقها میافتد. آنجا بلافاصله داور باید وسط زمین، کارت قرمز نشان بدهد. اینها قانوناً ممنوع است. از مرّ حق نباید کوتاه آمد. مردم هم در درازمدت، تشکر خواهند کرد. ممکن است یک داوری در یک زمینی بالاخره یک کارت قرمز نشان بدهد، ولی بعضی از طرفداران تیم خوشحال نباشند، اما در نهایت این داور است که امکان بازیِ فوتبال را فراهم میکند؛ حتی اگر اشتباه بکند. داوری را که نمیشود حذف کرد!
در خفقان رسانهای طبیعتاً خیلی از اندیشمندان جرأت نمیکنند به «توهینِ باطل» بپردازند
- البته من الآن در این فضای موجود، زیاد گلهمند نیستم که چرا خیلی از اندیشمندان به توهین باطل نمیپردازند یا خیلی از اندیشمندان سکوت میکنند. واقعاً گلهمند نیستم به دلیل اینکه در خفقان رسانهای-که تبدیل شده است به یک معروفی که نمیشود نهی از منکرش کرد- کسی جرأت نمیکند حرف بزند.
- من از نزدیک با بسیاری از علماء و بسیاری از اساتید دانشگاه حرف میزنم، بعضاً میگویند: «میدانیم ولی نمیتوانیم بگوییم!» شده است عین زمان شاه که میگفتند «از ترس ساواک نمیتوانیم بگوییم!» الآن میگویند «نمیتوانیم بگوییم؛ از ترس هوچیگرها و بیبیسیچیهای خبیثی که جامعه را دوقطبی کردهاند! اگر بگوییم، داغونمان میکنند!»
- من معذورم که نام ببرم چه اندیشمندانی در حوزه و دانشگاه به شخص بنده این را میگویند. بنده میگویم: مگر شما این حرف را قبول ندارید؟ میگوید: بله ولی نمیشود گفت! تازه خیلیها بنده را هم نهی میکنند و میگویند «حرمت خودت را حفظ کن، خودت را با اینها درگیر نکن!» گفتم من خودم را با کسی درگیر نمیکنم، اولاً بنده کسی نیستم و اگر اینها بخواهند من را ضایع بکنند، چه اشکالی دارد؟! خودشان به روش بیبیسی خبیث، برای یک آدم حاشیه درست میکنند، بعد از چند ماه میگویند «فلانیِ پُرحاشیه!» و بعد اسم این را هم حرفۀ رسانه میگذارند و این روش را کار حرفهای میدانند!
- انشاءالله زمان چیرگی حق بر باطل هم خواهد رسید که ما ببینیم آیا در زمان امام زمان(ع) حرفِ مفت زدن، امکان دارد؟ زمان امامزمان(ع) حرفزدن آزاد است، ولی شبیه قیامت میشود که «لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» (نبأ/۳۸) هستند کسانی که سخن باطل میگویند و امام زمان(ع) آنها را اعدام میکند. هرکه میخواهد بگوید هرچه میخواهد؛ تلخ یا شیرین! مثلاً شاید بگویند که «آزادی بیان، در آن زمان نیست!» نه، آزادی بیان هست، هیچکسی مجبور به انتخاب دین نمیشود و همه، حقایق را میگویند. اما بیان بیمارگونه، تکّه انداختن با غرضورزی و تخریب را همۀ مردم میفهمند و تشخیص میدهند، امام زمان(ع) هم طبق روایات دستور اعدام آنها را میدهد. مردم هم اعتراض نمیکنند که بگویند «آزادیِ بیان نیست!» چون میدانند که این اصلاً بیان نیست، بلکه غرضورزی است.
۴٫ یکی از ریشههای قتل امامحسین(ع) خیانت فرمانداران و تحمیل صلح به امامحسن(ع) بود
- اگر بخواهیم ریشههای قتل اباعبدالله(ع) را بشماریم زیاد هست، یکی دیگر از این ریشهها در زمان امام حسن مجتبی(ع) بود. چون دیگر وقت نیست، من به کلمات حضرت اشاره نمیکنم.
- خیانت فرمانداران و سرداران امام حسن مجتبی(ع) به امام حسن مجتبی(ع)، به بهانۀ صلح و آرامش بود که موجب شدند صلح به امام حسن مجتبی(ع) تحمیل بشود؛ این هم یکی دیگر از مقدمات بود. و قبل از آن هم اگر بدانید که اشعث با چه کلمات زیبنده و فریبندهای، صلح و در واقع مذاکره را به امیرالمؤمنین علی(ع) تحمیل کرد! الآن اگر اسم اشعث را بردارند و شما ندانید که این حرفها را در مقابل امیرالمؤمنین(ع) زده است، و شما این حرفها را بخوانید میگویید «عجب سخنرانی قرّاء و خوبی است!»
- یک نمونۀ دیگر، ابوموسی اشعری بود با آن سستیای که در مقابل معاویه داشت که نقل شده است امیرالمؤمنین علی(ع) اشعث و ابوموسی را لعنت میکرد در حالی که آنها در قلمرو حکومت خودشان بودند. اینها از عوامل شکلگیری کربلا بود. اینکه اشعث، آتشِ کوتاه آمدن در مقابل دشمن را در دل جامعه انداخت و تا عمروعاص این را شنید، گفت که «دیگر کار لشکر علی(ع) تمام شد، فردا قرآنها را سر نیزه کنید!» و بعد هم ابوموسی اشعری آن مذاکرۀ شوم و احمقانه را انجام داد. اینها همه از مقدمات قتل اباعبدالله الحسین(ع) است. ما وقتی قاتلین اباعبدالله الحسین(ع) را لعن میکنیم نباید بسنده کنیم به آنهایی که در صحرای کربلا حاضر بودند و به قتل مبادرت میورزیدند.
۵٫ عدم توجه به هشدار امامحسین(ع)/ اگر به نهی امامحسین(ع) در سخنرانی منا توجه میکردند، کربلا بهپا نمیشود
- همچنین موارد دیگری هم بود؛ تا میرسد به زمان امام حسین(ع). ایشان یکسال قبل از قیام خودشان، در منا سخنرانی کردند و به اصحابشان فرمودند که صحابه و تابعین-هر کدامشان هستند- جمع کنید. دویست نفر از صحابه و هفتصد نفر از تابعین جمع شدند. جمعیتی بیش از هزار نفر به اضافۀ بنیهاشم جمع شدند و بعد حضرت آنجا سخنرانی قرّایی فرمودند.
- امامحسین(ع) در اولِ سخنرانی خودشان میفرمایند: «اعْتَبِرُوا أَیُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ یَقُول…» (تحفالعقول/۲۳۷) و بعد هم این آیۀ قرآن را فرمودند: «لَولا یَنهاهُمُ الرَّبّانِیّونَ وَالأَحبارُ عَن قَولِهِمُ الإِثمَ» عبرت بگیرید از نهی خدا دربارۀ علماء یهود که فرمود چرا علماء یهود دیگران را از قول بد نهی نکردند؟ چرا دیگران را از سخن گناهآلود نهی نکردند؟
- آن نهیای که امام حسین(ع) انجام دادند، اگر به آن توجه شده بود کربلا بهپا نمیشد و اباعبدالله الحسین(ع) قطعه قطعه نمیشد. حضرت از سکوت علماء نهی کردند و فرمودند «مردم به شما احترام میگذارند» چرا این احترامتان را خرج نمیکنید؟ مگر نمیبینید با محرومین چگونه دارد برخورد میشود؟ با بیماران، ضعفا و…
کسانی حسین(ع) را کشتند که اهلبیت(ع) از آنها چشم یاری داشتند!
- روضه بخوانم؛ زینب کبری(س) به تعبیر امام زینالعابدین(ع) که فرمودند «عالمۀ غیر معلّمه» چقدر دقیق فرمودند! ایشان بالای تلّ زینبیه در آن التهاب، تفکّر عمیق، سخن حکیمانه و محکم و البته توأم با آرامشِ خودشان را فراموش نکردند و حرفی زدند که جاودانه در تاریخ ماند. یعنی اگر شما بگویید کدام جمله مناسب لحظهای است که اباعبدالله الحسین(ع) را در گودی قتلگاه دارند به قتل میرسانند؟ تا روز قیامت هم اگر فکر کنید جملهای مناسبتر از جملۀ حضرت زینب(س) پیدا نمیکنید!
- ایشان فریاد زدند: عمر سعد، تو شاهد هستی و میبینی که حسین(ع) فرزند پیغمبر را میکشند؟ (وَ خَرَجَتْ أُخْتُهُ زَیْنَبُ إِلَى بَابِ الْفُسْطَاطِ فَنَادَتْ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ وَیْحَکَ یَا عُمَرُ أَ یُقْتَلُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ؟!؛ ارشاد مفید/۲/۱۱۲) این یعنی چه؟ یعنی حضرت زینب(س) چند روز است که نمیدانند عمر سعد فرماندۀ سپاه دشمن است؟ معاذالله بگوییم حضرت زینب(س) خبر ندارد و آمده است یک دفعهای عمر سعد را دیده و از این صحنه تعجب میکند! نه، ایشان میداند و همه را در جریان هست. ایشان دارد اعلام میکند که «مردم! کسانی آمدند حسین را کشتند که ما چشم یاری داشتیم! این را در ذهن بسپارید» کسانی حسین(ع) را محاصره کردند و کشتند که اگر میخواست اباعبدالله الحسین(ع) مظلوم واقع بشود، باید چنین کسانی میآمدند و دفاع میکردند. این سخن بسیار مهمّی است. شمر هم به شرح ایضاً! و بسیاری از کسانی که آنجا بودند، از شام نیامده بودند. «ألا لعنة الله علی القوم الظالمین»
- خدایا جامعۀ ما را هرچه حسینیتر قرار بده. عزاداریهای ما را هرچه عمیقتر قرار بده. خدایا آنهایی که وحدت این ملت را از بین میبرند نیست و نابود بگردان. خدایا آنهایی که انتقادهای کارشناسی را تبدیل میکنند به دعواهای جناحی، و جناحبندیهای دروغین بر ملت و بر فضای سیاسی جامعه تحمیل میکنند اگر قابل هدایت نیستند ریشهکن بگردان. در فرج مولایمان تعجیل بفرما. «و صلّی الله علی محمدٍ و آله الأطهار»
(الف۲-ن۲)
چطور میشود در عین وابستگی به خدا، استقلال هم داشت؟/ اخلاص یعنی تحت تأثیر هیچ چیزی نیستی و مستقل هستی/ خدا نمیخواهد کسی بدون استقلال و تحت تأثیر جوّ، خوب بشود
فرد یا جامعهای که عزت خودش را حذف کند، دیگر نمیشود دین را برایش مطرح کرد
در جلسه قبل، عرض کردیم که پیام اصلی عاشورا تأکید بر عزت، جان دادن برای حفظ عزت، فدا شدنِ دیگران برای عزت امام و جان دادنِ امام برای تن به ذلت ندادن است. بین ظلم و ذلت، یک تفاوت ظریفی وجود دارد؛ ذلت را انسان هیچوقت نمیپذیرد اما گاهی از اوقات انسان مظلومیت را به دلیل مصالحی تحمل میکند. عزت خیلی مقولۀ بالایی است.
عزت، برترین ارزش انسانی است که اگر یک انسان یا یک جامعه، این ارزش را حذف کنند دیگر نمیشود دین را در آن جامعه مطرح کرد، خیلی از قسمتهای اصلی دین دیگر به درد آن فرد یا جامعه نمیخورد، چون بسیاری از قسمتهای اصلی دین برای حفظ این عزت است. وقتی یک جامعهای عزت را از دست داد، یا وقتی یک فرد، عزتش را در نظر نگرفت یعنی حاضر است عبد بشود، حاضر است ذلیل بشود؛ این میشود عبد غیر خدا.
طاغوت و استکبار، عزت انسانها را از بین میبرد
فرعون قومش را استخفاف میکند و ذلیل میکند تا بر آنها سوار بشود. (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ؛ زخرف/۵۴) اینکه میفرماید «أنِ اعبدوا الله و اجتَنِبوا الطّاغوت» (نحل/۳۶) اجتناب از طاغوت بهخاطر این است که طاغوت طغیان میکند و عزت تو را از بین میبرد.
یک مثال بزنم؛ جریان استکبار جهانی و جریان صهیونیستها، خیلی از دانشمندان و نخبگان جهان را جذب میکنند به ایشان هم پول حسابی میدهند، ولی در یک نگاه کلی میبینیم که آنها را ذلیل و بردۀ باسواد و مرفهِ نظام سلطه قرار دادند. اینها از یک محدودهای بیشتر حق اعتراض ندارند، حق تصمیمگیری ندارند، حق تأثیرگذاری بر سیاستمداران بزرگ جهانی را ندارند. البته ممکن است در یک حدود حداقلی به ایشان احترام بگذارند، مثل آن گوسفندی که پروارش میکنند و برای ذبح شدن آمادهاش میکنند، در آن مدتی که آمادهاش میکنند، علوفۀ خوب هم جلویش میگذارند چون باید پروار بشود و گوشت خوبی داشته باشد.
اینجاست که آدم به عزت، یک نگاه دقیقی پیدا میکند، اندازهها و استانداردهای عزت چقدر است؟ خاک بر سر آن دانشمندی که دانشش را در خدمت صهیونیستها قرار داده است و پول و درآمد اصلیِ این دانش را آنها میبرند و بهوسیلۀ آن، سلطۀ بر بشریت پیدا میکنند و دیگران را چپاول میکنند، این دانشمند خاک برسر، نمیتواند اعتراض کند و بگوید: شما که دارید از دانش من استفاده میکنید، چرا آدم میکشید؟ چرا ملتها را چپاول میکنید؟ نمیتواند بگوید، حق ندارد بگوید.
باید خیلی عمیق به موضوع عزت نگاه کرد و استانداردهای عزت برای یک انسان را باید مشخص کرد، خدا در قرآن سر این موضوع با آدمها بحث میکند ، میفرماید «أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ ٱلْعِزَّةَ» (نساء/۱۳۹) اینها دارند نزد کافران، دنبال عزت میگردند؟ آنها یک لبخندی به تو میزنند، یک تحویلی میگیرند، اما این عزتی که فکر میکنی پیش آنها هست در واقع عزت نیست!
نمیشود امامحسین(ع) برای اصلیترین ارزش حیات بشر قیام نکرده باشد و برای یک ارزش فرعی قیام کرده باشد
در اهمیت موضوع عزت، همین بس که کربلا و حماسۀ عاشورا برای حفظ عزت و با شعار «هیهات منّا الذّلّة» برقرار شد. نمیشود امام حسین(ع) برای اصلیترین ارزش حیات بشر قیام نکرده باشد و برای یک ارزش فرعی قیام کرده باشد؛ ما نمیتوانیم این را قبول کنیم. ما امام حسین(ع) را یگانۀ تاریخ بشریت میدانیم، همۀ انبیاء برای او گریه کردند، این گریه هم حکمت دارد، وقتی همۀ انبیاء باید برای او گریه کنند معنایش چیست؟ یعنی او شاخص تاریخ بشریت است تا روز قیامت؛ حتی روز قیامت هم این منحصر به فرد بودنِ أباعبداللهالحسین(ع) در جایگاه خودش، و منحصر به فرد بودنِ قیام او، باقی میماند.
صحرای محشر هم حول امام حسین(ع) و انتقام از دشمنان او و شفاعت دوستان او شکل میگیرد. نمیشود «هیهات منّا الذّلّة» شعار عاشورا باشد و اما شعار اصلی حیات بشر نباشد، نمیشود؛ اصلاً امکان ندارد. اگر شما بگویید که «مگر مسئلۀ اصلی حیات بشر عبودیت خدا نیست؟ چرا مسئلۀ اصلی بشر را نفی عبودیت غیرخدا میدانی؟» اگر این را بگویید، بنده در پاسخ میگویم: اولاً شعار «لاإلهإلّاالله» را توجه کنید، «لاإلهإلّاالله» نمیفرماید که خدا هست یا اینکه خدا یکی است؛ البته توحید هم در آن هست ولی به معنای علم کلامیاش نیست،
اصلیترین مسئلۀ حیات بشر «ذلیل نشدن در مقابل غیرخدا» است
شما وقتی شعار «لاإلهإلّاالله» را نگاه میکنید اولاً نفی عبودیت غیرخدا است، و همین نفی عبودیت غیرخدا، عطر و بوی کربلا را دارد، یعنی نفی ذلت؛ که عبودیت غیر خدا این ذلت را به دنبال میآورد.
عزت، اصلیترین شعار کربلا است، عاشورا نمیتواند به اصلیترین مسئلۀ حیات بشر نپرداخته باشد. اصلیترین مسئلۀ حیات بشر ذلیل نشدن در مقابل غیر خدا است، وقتی این اتفاق بیفتد، انسان رها میشود، آزاد میشود و خودبهخود به سمت عبودیت خدا خواهد رفت و شما این را در جامعۀ مهدوی و حکومت امام زمان(ع) خواهید دید که چقدر راحت آنجا مردم تربیت دینی پیدا میکنند، چقدر راحت همۀ جهان باهم هماهنگ هستند، یک حکومت جاودانه، الی یوم القیامه برگزار میشود؛ آنهم حکومتی که راحت مردم را اداره میکند. چرا این اتفاق میافتد؟ چون نفی عبودیت غیرخدا به صورت کامل تحقق پیدا کرده است، چون امکان ذلیل شدنِ انسانها در مقابل طواغیت، دیگر از بین رفته است.
اگر استانداردهای عزت را بشناسیم آنوقت میفهمیم که تا حالا تن به چه ذلتهایی دادهایم!
شما فکر میکنید امام زمان ارواحنا له الفداء وقتی تشریف آوردند، مدام برای مردم سخنرانی میکنند؟ مگر رسول خدا اینکار را انجام میداد؟! نه؛ امام زمان ارواحنا له الفداء فراوان درس عرفان و اخلاق نمیدهند. بلکه همان «هیهات منّا الذّله» را برای بشر تبدیل میکنند به یک حقیقت؛ یعنی آن را از شعار تبدیل میکنند به یک حقیقت عمومی، یعنی همان نفی ذلت در مقابل طواغیت را تحقق میدهند. آنوقت چه میشود؟ شکوفایی اتفاق میافتد. شما فقط این عزت را برای انسان ایجاد کن، ذلتش را در مقابل طواغیت و در مقابل غیرخدا از بین ببر، امکان ذلتش را از بین ببر، آنوقت مردم خودشان شکوفا میشوند.
البته دعوا بر سرِ شکوفاشدن نیست، دعوا بر سرِ «برداشتن موانع» است و موانع هم با عزت، برداشته میشود. هزاران بهانه میآورند برای اینکه ما را ذلیل کنند، درد اینجاست! ما هم هزاران بهانه میآوردیم برای اینکه از عزتمان کوتاه بیاییم، اگر استانداردهای عزت را بشناسیم آنوقت میبینیم که ما تا حالا تن به چه ذلتهایی دادهایم!
عزت، مسئلۀ اصلی حیات بشر است که أباعبداللهالحسین(ع) روی این مفهوم به شهادت رسیدند. أباعبداللهالحسین(ع) حماسۀ کربلا را بر روی مفهوم برجستهای شکل دادند، برای همین است که این حماسه در طول تاریخ از ابتدا تا انتها، محور شده است و نباید از کنارش رد بشویم.
انسان چگونه عزت پیدا میکند؟ وقتی که نفوذناپذیر باشد
خودِ کلمۀ عزت هم در معنای لغوی، حکایت از استقلال دارد، معنای عزت چیست؟ آیا به معنای گرامی بودن است؟ نه، معنای دقیقش «نفوذناپذیر بودن» است. دیشب عرض کردم که پایگاه اصلی عزت، استقلال انسان است. انسان چگونه عزت پیدا میکند؟ وقتی که نفوذناپذیر باشد. اگر تو نفوذناپذیر باشی، آیا در درون خودت چیزهایی داری که بتوانی خودت را اداره بکنی؟ بله. یک قلعۀ نفودناپذیر اگر پیدا کنید مثلاً در این قلعههای قدیمی میبینید که در دل خودش چاه آب هم دارد، در دل خودش حتی امکان کشاورزی هم تا حدی دارد، یعنی مایحتاجش را تا حد زیادی در داخل خودش تأمین میکند تا بتواند در مقابل دشمن مقاومت بکند.
فرد عزیز، یعنی مستقل! به همین دلیل رکن رکین عزت، استقلال است. بنده برای اینکه عزت را بتوانم خیلی توضیح بدهم از مفهوم عزت فاصله میگیرم، چون نگران این هستم که در کلیات این مفهوم، باقی بمانیم، لذا میآیم روی مفهوم استقلال. استقلال توضیحدهندۀ بخش کلیدی و بخش اصلی عزت است.
ببینید این اسلام ناب و نازنین ما، چقدر متهم شده است. بنده تا آخر این جلسات، یکی از کارهایی که در این گفتگو انجام خواهم داد، برطرف کردن غربت دین است و جواب دادن به اتهامهایی که به دین بسته شده است و الان در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد. حتی خیلی از متدینین هم دین را با وجود این اتهامها پذیرفتهاند! یعنی میگویند «بله این اتهام که وارد است، ولی عیبی ندارد!» درحالیکه این اتهام وارد نیست، چرا این برداشتهای ناصواب از دین را همینطوری قبول میکنید؟! از طرف دیگر، وقتی آدم بخواهد یک برداشت ناصوابی که در جامعه، عمومیت پیدا کرده، برطرف بکند، یکدفعهای از خیلیها صدای اعتراض بلند میشود. لذا آدم باید خیلی با احتیاط حرف بزند!
مفهوم «آزادی» که اینهمه در جهان مشهور شده، فقط یک جزئی از استقلال و عزت است؛ همۀ آن نیست
عزت، اصلیترین ارزش وجودی انسان است که سیدالشهدا بهخاطرش به شهادت رسیده است، اگر اصلیترین نبود این حماسه اینقدر در تاریخ و حیات بشر، محور قرار نمیگرفت. اصل عزت یعنی استقلال داشتن. حالا استانداردهای عزت را ببینید؛ چه کسی عزتمند است؟ وقتی خودش اجازه داشته باشد فکر بکند، خودش اجازه داشته باشد تصمیم بگیرد، بتواند آزادانه عمل بکند، نمیدانم آزادی که اینهمه در جهان مشهور شده است چند درصد عزت است؟ چند درصد استقلال است؟ یک جزئی از آن هست ولی همۀ آن نیست.
شما یک فردی را آزاد بگذار، اما به او قدرت نده؛ ببین چهکار میتواند بکند؟ در فیلم «گلادیاتور» نشان میدهد که مثلاً آن پادشاه ظالم میخواهد جلوی همۀ مردم، یک ژستی بگیرد که «من با گلادیاتور، آزادانه مبارزه میکنم و او را شکست میدهم» اما قبل از مبارزه، پنهانی یک خنجر در دل او فرو میکند و او را زخمی میکند، بعد میآید و علنی میگوید «آزادش کنید و بگذارید آزادانه با من مبارزه کند» درحالیکه این گلادیاتور، در اثر زخم آن خنجر، خودبهخود داشت میمُرد، اصلاً دیگر نیازی به ضربۀ بعدی نداشت، بعد آوردند و علنی گفتند: شما آزاد هستی… بله به او آزادی داد، اما آن خنجر را چرا زدی؟ این آزادی دیگر ارزش ندارد! قدرتش را گرفتی، تواناییاش را از بین بردی….
آزادیای که غربیها و لیبرالها میدهند همینجوری است، یک خنجر به انسان میزنند و با هزار ترفند، او را ضعیف میکنند و قدرتش را میگیرند بعد میگویند: تو آزاد هستی! در عرصۀ سیاسی با ژورنالیسم سیاه سیاسی این کار را انجام میدهند که بعضی از نمونههای روزنامهها و بعضی از آدمهایشان در کشور ما هم هستند، میتوانید بروید مشاهده کنید، مطالعه کنید و نمونهبرداری کنید. همین کسانی که من به ایشان میگویم «بیبیسیچیهای خبیث» یا خود بیبیسی و «ویاُ اِ» که اینها در واقع مثل همان خنجر هستند؛ مردم را اغوا میکنند، البته مردم ظاهراً آزادانه عمل میکنند. امروز انسانها چطور میتوانند علیه ستم قیام کنند؟ چون این دشنۀ تبلیغات اغواگرانه تا دسته در سینۀ آدمها فرو رفته است لذا دیگر زور ندارند که قیام کنند.
البته مردم دنیا باز هم مثل آن قهرمان فیلم گلادیاتور که با همان ناتوانیاش، تلاش کرد تا پادشاه ستمگر را از پا در بیاورد، کمکم علیه این نظام سلطه و این نظام سیاسی لیبرال دموکراسیِ منحط و منحوس، قیام میکنند. مثل تظاهراتی که یک سال و اندی در فرانسه علیه نظامشان انجام میدادند.
مقام معظم رهبری در اولین فراز بیانیۀ گام دوم فرمودند: «هر ملتی علیه ظلم قیام نمیکند…» و چقدر این حرف عمیق است و بعد فرمودند «اگر هم قیام بکند در قیامش باقی نمیماند و انقلاب خودش را حفظ نمیکند» ولی این دو ویژگی در مورد مردم ما هست.
عزتِ انسان به استقلال است؛ استقلال در فهمیدن و تشخیص دادن/خدا میخواهد استقلال ما در جریان بندگی حفظ بشود
عزتِ انسان به چیست؟ به استقلال انسان است. استقلال در چیست؟ استقلال در فهمیدن، استقلال در تشخیص دادن. برای اینکه استقلال در فهمیدن و تشخیص دادن رخ بدهد، پیامبر گرامی اسلام(ص) زیاد نباید توضیح بدهد، زیاد نباید تبلیغات بکند، زیاد نباید حق را روشن کند، زیاد نباید معجزه بیاورد.
ما یک احساس وابستگی به خدا داریم و این وابستگی را حتی باید تقویتش هم بکنیم، اما در متن همین وابستگی، استقلال هست. خدا اگر میخواست به معنای رایج کلمه، تو را وابستۀ خودش بکند، تو را مطیع و منقاد خودش بکند(یعنی بدون استقلال) برایش کاری نداشت، مثلاً هر جوانی به سن تکلیف میرسید یک خواب میدید، محشر و قیامت را به او نشان میدادند و میگفتند: «هذا بهشت، هذا جهنم! حالا نماز میخوانی؟» او هم میگفت: بله؛ فقط بگو چند رکعت؟ از فردا نماز شب هم میخواند و تمام! اینکه برای خدا کاری ندارد! پس چرا این کار را نکرد؟ برای اینکه میخواهد استقلال تو در بندگی حفظ بشود.
آن برداشت اشتباه عمومی چیست؟ برداشت اشتباه از کلمۀ اطاعت، برداشت اشتباه از کلمۀ عبودیت، برداشت اشتباه از کلمۀ وابستگی. بله؛ ما واقعاً وابستۀ خدا هستیم، ما واقعاً عبد خدا هستیم، ما واقعاً باید عبودیت کنیم، ما واقعاً باید اطاعت کنیم، ولی میدانید معنای اینها چیست؟ همۀ اینها با حفظ استقلال انسان است که در بستر امتحانات الهی آن استقلال پیش میآید، آنجاهایی که خدا تو را تنها میگذارد که تصمیم بگیری، آنجاهایی که خدا میخواهد ببیند تو خودت چه چیزی در چنتهات هست؟
اخلاص یعنی تحت تأثیر هیچ چیزی نیستی و مستقل هستی/ خدا بلافاصله ما را عذاب نمیکند چون میخواهد استقلال ما حفظ بشود
برای خدا رفتار خوب تو مهم نیست؛ علت رفتار خوب تو مهم است، لذا فرمودهاند فقط از کسی که اخلاص دارد، قبول میکنند (إنَّاللّه تعالى لا یَقْبَلُ مِن العَمَلِ إلاّ ما کانَ لَهُ خالِصا ؛ کنز العمّال /٥٢٦١ ) (عَلَیْکَ بِالْإِخْلَاصِ فَإِنَّهُ سَبَبُ قَبُولِ الْأَعْمَال؛ غررالحکم/۶۱۱۳) (مَنْ أَشْرَکَ مَعِی غَیْرِی فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا کَانَ لِی خَالِصاً ؛ کافی/۲/۲۹۵) اخلاص یعنی تحت تأثیر هیچ چیزی نیستی و مستقل هستی. حالا اگر من تحت تأثیر خدا باشم چه؟
میدانی خدا چطور بر روی تو تأثیر میگذارد؟ میدانی چقدر با فاصله این کار را میکند؟ چرا خدا بلافاصله تو را عذاب نمیکند؟ چرا بلافاصله تو را تشویق نمیکند؟ میخواهد استقلال تو حفظ شود.
یک کسی میگفت: مفهوم آزادی در کجای قرآن آمده است؟ گفتم یکسوم قرآن لااقل از استقلال و آزادی حرف زده است! گفت کجای قرآن؟ گفتم اینهمه از بهشت و جهنم صحبت میکند یعنی چه؟ خدا میفرماید: من بعداً تو را عقاب میکنم، حالا شاید هم ببخشم! من بعداً به تو یک نعمتی میدهم…. چرا پاداش و عذاب الهی اینقدر با فاصله و با تأخیر است؟ چرا همین الان عذاب نمیکند؟
در علوم تربیتی معمولاً اینطور میگویند که اگر کسی خطا کرد، او را تنبیه کنید تا متوجه بشود که خطا کرده است… این علوم تربیتی، ارزش استقلال برای انسانها قائل نیستند اما خداوند ارزش قائل است، حتی خدا هیچ چیزی از جهنم را هم به ما نشان نمیدهد و اجازه هم نمیدهد کسانی که آنجا رفتند، به همین سادگی برگردند و به ما بگویند چه خبر است؟

