ولایت فقیه از دیدگاه آیت الله کاشانی

ولایت فقیه از دیدگاه آیت الله کاشانی

آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی که در سال ۱۲۶۴ هـ . ش دیده به جهان گشود و در ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ هـ . ش در تهران رحلت کرد , عالم مبارزی بود که حدود شش دهه از عمرش را در مبارزه با استعمار , استبداد و دشمنان دین و میهن سپری نمود.

در تاریخ معاصر ایران , کمتر کسی یافت می شود که کارنامه مبارزاتش تا این حد طولانی باشد. آغاز مبارزات آیت الله کاشانی به دوره مشروطیت باز می گردد. وی در آن زمان که حدود بیست سال داشت , در کنار بزرگانی مثل آخوند خراسانی آیت الله العظمی محمد کاظم خراسانی و آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی قرار گرفت و به مبارزه مشغول شد. گر چه در آن زمان آیت الله کاشانی سن و سالی نداشت و به تازگی مرحله نوجوانی را پشت سر نهاده بود , ولی از نظر میزان آگاهی نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی , در ردیف بزرگان قرار داشت و به روشنی , مسائل و مشکلات و اقتضائات زمان خودش را درک می کرد. به همین دلیل بود که این جوان آگاه تا جایی پیش رفت که مشاور آخوند خراسانی در مسائل مربوط به نهضت شد و در تنظیم اعلامیه های و اتخاذ تصمیم ها , به رهبر بزرگ مشروطه یاری می رساند.

آیت الله کاشانی که در سن ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید و علمای بزرگ عتبات مرتبه بلند علمی و فقهی وی را تایید کردند , در عرصه دانش دین تا آن جا پیش رفت که آیت الله العظمی میرزا محمدتقی شیرازی تقلید از این عالم مبارز را تایید نمود. آیت الله کاشانی با تیزبینی خاصی که داشت , مهم ترین مشکل جهان اسلام و عامل عقب ماندگی مسلمانان را استعمار غرب و استبداد داخلی می دانست . به همین خاطر بود که در هر نقطه ای از جهان اسلام که فرصت می یافت . با شور و حال خاصی و با شدت وحدت ویژه ای علیه استعمارگران مبارزه می کرد.

دومین مرحله مبارزات آیت الله کاشانی که بعد از مبارزات دوره نهضت مشروطه شروع شد , مبارزه بی امان ایشان با مهاجمان و استعمارگران انگلیس در عراق است این مبارزه زمانی آغاز شد که در جریان جنگ جهانی اول , استعمارگران انگلیسی به عراق هجوم بردند و این سرزمین مهم اسلامی اشغال کردند. در پی این واقعه , آیت الله کاشانی همراه سایر علمای عراق , علیه مهاجمان به پا خاست و مردم عراق را سازماندهی کرد تا در جبهه های مختلف , با مهاجمان انگلیس بجنگند , این مبارزات , پس از مدتی به نتیجه رسید و انقلاب ۱۹۲۰ عراق به وجود آمد و در نهایت عراق به استقلال رسید . مبارزات آیت الله کاشانی در عراق به قدری موثر و چشمگیر و گسترده بود که همه کانون های استعماری انگلیس و همه مراکز امنیتی و جاسوسی این کشور از آیت الله کاشانی به عنوان دشمن سرسخت و خطرناکی یاد کردند که باید همواره کارها و برنامه های او تحت مراقبت قرار گیرد. در این زمان , مراکز جاسوسی و امنیتی انگلیس به سرکردگان استعمار انگلیس گزارش دادند موفقیت دولت انگلیس در خاورمیانه در گروی این است که از یک سو همه فعالیت های افرادی مثل آیت الله کاشانی تحت نظر قرار گیرد و از سوی دیگر , پر حجم ترین تبلیغات و جنگ روانی علیه آیت الله کاشانی و روحانیانی مثل او اعمال شود تا مردم مسلمان خاورمیانه , به ویژه مردم ایران و عراق نسبت به چنین روحانیانی در حالت تردید و ابهام قرار گیرند و نتوانند به آن ها اعتماد کنند , زیرا اگر چنین اعتمادی نسبت به آیت الله کاشانی و روحانیانی مثل او در میان مردم ایران و عراق به وجود بیاید , انگلیس گرفتار همان فاجعه ای خواهد شد که در زمان میرزای شیرازی به آن گرفتار گردید و در پی انتشار یک فتوای چند کلمه ای , همه برنامه های انگلیس به هم ریخت و قیام بزرگی پدید آمد.
چنین گزارش هایی سبب شد که دستگاه های استعماری انگلیس از آیت الله کاشانی چهره بسیار خطرناکی برای منافع نامشروع استعماری خویش درذهن داشته باشند و خواب و خیال آن ها همیشه از ناحیه آیت الله کاشانی آشفته باشد.

بعد از آن که آیت الله کاشانی در ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ هـ . ش , پس از سال ها دوری از وطن , به ایران بازگشت , دیگر آن نوجوان ناشناخته و ۱۶ ساله ای که وطن را به شوق تحصیل دانش دینی ترک کرده بود , نبود . او اکنون در حالی که حدود ۴۰ سال داشت , عالم بزرگ و مبارزی محسوب می شد که دستیابی به بالاترین مراتب دانش دینی , مبارزه مداوم با استعمار انگلیس و جهادی شکوهمند را در کارنامه اش داشت . آیت الله کاشانی به ایران بازگشته بود تا در این جا نیز جبهه بزرگی علیه استعمار انگلیس و عوامل داخلی اش بگشاید و با کامل کردن کارنامه مبارزاتی و جهادی اش , به دین و میهن خدمت کند. حضور آیت الله کاشانی در ایران موجب شد مبارزه با استعمار و عوامل داخلی اش , روح تازه ای بگیرد و روشنگری و آگاه ساختن مردم از توطئه های استعمارگران , فضای جامعه را دگرگون نماید در همین زمان بود که استعمارگران انگلیس و روسیه و آمریکا که در پی وقوع جنگ جهانی دوم , به ایران هجوم آورده بودند , به شدت علیه آیت الله کاشانی وارد عمل شدند و به بهانه های مختلف در صدد برآمدند از طریق زندان کردن و تبعید نمودن و… , عرصه را برای مبارزات آیت الله کاشانی تنگ کنند. حاصل توطئه های استعمارگران و متجاوزان (به ویژه استعمارگران انگلیس ) این شد که آیت الله کاشانی , مدتی از عمر خود را در زندان متفقین بگذراند و پیوسته از زندانی به زندانی دیگر و از شهری به شهر دیگر منتقل شود. سرانجام نیز آیت الله کاشانی به لبنان تبعید شد. همه این ماجراها درحالی صورت می گرفت که مردم مسلمان ایران به آیت الله کاشانی عشق می ورزیدند و وی را با رای بالا به نمایندگی مجلس برمی گزیدند.

مرحله دیگر مبارزات آیت الله کاشانی مربوط به دوره اوج گیری نهضت ضد استعماری ملت مسلمان ایران است که از سال های پایانی دهه ۲۰ آغاز شد و تا سال ۱۳۳۲ که سال شکست این نهضت است , ادامه یافت . در این دوره , آیت الله کاشانی رهبری مبارزه را در دست گرفت و با کمک عموم مردم مسلمان ایران و با یاری تشکل های مبارزاتی و مذهبی و همراهی سایر افرادی که از استعمار بیزار بودند , نهضت ضد استعماری ملت مسلمان ایران را به ثمر رساند و استعمار انگلیس و عوامل داخلی اش را منزوی کرد. اما نهضتی که با مصائب فراوان و با در هم کوبیده شدن موانع سخت به پیروزی رسیده بود , در اثر خودکامگی ها و انحرافات جناح غیر مذهبی نهضت (دکتر محمد مصدق و طرفدارانش ) نتوانست مسیر خود را بپیماید. بدین صورت که ابتدا در داخل نهضت کودتا و یا شبه کودتایی صورت گرفت و جناح مذهبی نهضت , به ویژه رهبر اصلی نهضت (آیت الله کاشانی ) از طرف جناح غیر مذهبی نهضت (ملی گراها و مصدق و مصدقی ها) منزوی گردید و نهضت از پشتوانه مردمی تهی شد. بعد از این واقعه , نوبت به کودتای دیگری رسید و آمریکا با همدستی عوامل داخلی اش , کودتایی به راه انداخت و نهضت را شکست داد.

آیت الله کاشانی بعد از شکست نهضت نیز مثل گذشته به مبارزات خود در عرصه داخلی و در عرصه جهان اسلام ادامه داد و سرانجام پس چندین دهه مبارزه , در ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ هـ . ش دیده از جهان فرو بست .

دانلود کلیپ